برای همۀ ما پیش آمده که بعضی وقتها بعد از خرید کردن با خود بگوییم: «واقعاً ارزشش را داشت؟!» گاهی، زیاد خواندن مقاله و مطلب دربارۀ مسائل مالی ما را به جایی میرساند که برای خریدن یک چیز معمولی هم بارها حسابوکتاب کنیم و دنبال ارزانترین جایی بگردیم که آن را میفروشد. هرچند بهصرفه خرید کردن خوب است؛ اما باید بدانیم بهصرفه خرید کردن همیشه بهمعنای ارزان خریدن نیست.
از لحاظ نظری، خرجهای غیر ضروری حتی اگر کوچک باشند، ما را به همان اندازه از ثروتمند شدن دور میکنند؛ اما در واقعیت، خریدن وسایل کوچک یا تقریباً ارزان آنقدر هم مهم نیست. این خریدها ممکن است کیفیت زندگی ما را بالا ببرند یا حتی پایین بیاورند؛ اما وقتی به این فکر میکنیم که آیا چیزی که خریدیم واقعاً ارزش پول خرج کردن داشت یا نه، مسئله بار روانی هم پیدا میکند.
فکر میکنید عبارت «آیا واقعاً ارزشش را داشت؟» چه معنایی دارد؟ در حقیقت، وقتی خریدمان را انجام دادیم، پشیمانی بهسراغمان میآید یا رضایت؟ قصد داریم در ادامه چند نکتۀ هوشمندانه را بیان کنیم که کمک میکنند به این سؤال سخت پاسخ بدهیم: «آیا خرید ارزان واقعاً ارزشمند است یا نه؟» تا گرفتار بار روانی خرید هم نشویم.
اطلاعات شخصی را لو ندهید
شاید فیسبوک، اینستاگرام و گوگل همین حالا هم تمامی امیدها، ترسها و مخفیترین رازهای ما را بدانند؛ ولی این مسئله به این معنی نیست که باید با کمال میل تمام اطلاعاتمان را به هرکسی که آن را خواست، بدهیم.
اگر برای خریدن چیزی، باید اطلاعات شخصی مهمی را در اختیار فروشنده قرار بدهیم (که معمولاً در خریدهای اینترنتی پیش میآید) بهتر است کمی احتیاط کنیم. سود اندکی که از خریدهای ناامن اینترنتی بهدست میآوریم، ارزش این ریسک را نخواهد داشت که هویت و اطلاعات شخصیمان را در اختیار دیگران قرار دهیم. به هر حال، برای خریدهایی از این دست باید تمام نکات امنیتی را رعایت کرد. بهخصوص درمورد اطلاعات حساب بانکی باید بسیار بیشتر احتیاط کرد. در نهایت، اگر جنسی را با تفاوت قیمت اندک پیدا کردید، قید آن را بزنید.
چه موقع خرید بهصرفه کنیم و چه موقع قید آن را بزنیم؟
اگر خرید شما مربوط به وسیلهای است که از آن استفاده میکنید یا کاری که مرتباً انجام میدهید، به آن توجه کنید.
همهٔ ما در زندگی اولویتهایی داریم؛ ولی بهطورکلی میتوان گفت اگر خریدی مربوط به خانه، بچهها، محل سکونت، رانندگی و… است، منجر به پسانداز مقدار قابل توجهی پول میشود؛ در نتیجه ارزش توجه کردن را دارد.
بهعنوانمثال، من خیلی رانندگی میکنم یا شغلم مرتبط با رانندگی است. پس خیلی از کارها مثل نگهداشتن باد لاستیکها در بیشترین حد ممکن و پایبندی به برنامهٔ تعمیرات ماشین برای من ارزش زیادی دارند. بنابراین در این شرایط بهتر است بهصرفهترین راه را برای تعمیر خودرو پیدا کنم. یا اینکه شخصی در طول روز نوشیدنیهای زیادی مینوشد؛ پس عادت دادن خودش به نوشیدن آبِ بیشتر، پول بیشتری را برایش پسانداز میکند؛ اما اگر خرید بهصرفه روی وسیلهای که از آن استفاده میکنیم یا کاری که مرتباً انجام میدهیم تأثیر نمیگذارد، لازم نیست زیاد سخت بگیریم. صرفهجویی در این مورد کمکی به پولدار شدنمان نخواهد کرد.
اما شاید از خودتان بپرسید معیار استفادهٔ کمتر از کالا یا خدمات چیست؟ مثلاً اگر کاری را هفتهای یک یا دو بار انجام دهم باید در هزینههای آن هم صرفهجویی کنم؟ باید گفت که این مسئله برای هر شخص و برای هر کار متفاوت است.
اگر استراتژی صرفهجویی روی کاری که خیلی آن را انجام نمیدهید تأثیر بگذارد و هر بار میزان کمی پول را برای شما پسانداز کند، احتمالاً ارزش این را ندارد که خودتان را بهخاطرش نگران کنید یا به زحمت بیندازید. برای مثال، من هیچوقت دربارهٔ پولی که میتوانم با نرفتن یا کمتر رفتن به کافیشاپ پسانداز کنم فکر نمیکنم؛ چون بهندرت به کافیشاپ میروم. منطق پشت این مسئله این است که پسانداز بهاندازهای نیست که بخواهیم برای آن انرژی صرف کنیم؛ چون این مقدار پول ذخیرهشده آنقدر کم است که تأثیری روی زندگیمان نمیگذارد.
جمعبندی
در مجموع، باید گفت صرفهجویی کار لذتبخشی نیست؛ ولی اگر خریدن یک جایگزین ارزانتر برای وسیلهای که به آن نیاز داریم، میتواند میزان پولی پسانداز کند و نیاز به تلاش زیادی هم ندارد (و اطلاعات شخصیمان را هم نمیخواهد) ارزش امتحان کردن را دارد.
به همین ترتیب اگر باید برای گرفتن وسیلهای ثبتنام کنیم که اطلاعات زیادی نمیخواهد و درعینحال با انجام دادنش، میزان کمی هم پسانداز میکنیم، میتوانیم به آن فکر کنیم.
گاهی مواقع، انجام کارهای سادهای مانند بهینهسازی مصرف انرژی در خانه، میتواند به بالا بردن پسانداز بهاندازهٔ یک درصد کمک کند، در این صورت ارزشش را دارد که بهصرفه کار کنیم و به این موضوع توجه کنیم. اما اگر باید مرتباً به خود یادآوری کنیم که کاری را متفاوت انجام دهیم تا پول کمی را پسانداز کنیم، ارزشش را ندارد.
مثل همیشه این رفتارها برای هرکس متفاوت است. خودتان باید تصمیم بگیرید آستانۀ مالیتان چقدر است. برای مثال فرض کنید شما مرتباً از یک صابون برای بدنتان استفاده میکنید که از آن راضی هستید، نیازی نیست صابون ارزانتری بخرید که از آن چندان راضی نیستید تا مقدار کمی پول برایتان پسانداز شود. بنابراین تشخیص این اهمیت و مقدار پولی که برایتان میماند، مهم است.