انسانها همواره برای دستیابی به آرزوها و رویاهایشان تلاش میکنند و هزینهی رسیدن به رویاهایشان را میپردازند؛ اما گاهی نبود تناسب بین درآمدها و هزینهها راه افراد را برای رسیدن به رویاهایشان سد میکند. در این بین، دانش مدیریت مالی تأثیر بهسزایی در کنترل هزینهها دارد و کمک میکند تا هر فرد مقداری از هزینههای روزانهی خود را پسانداز کند.
یکی از کارهای منجر به پسانداز، شناخت شیوهی درست خرج کردن است. خرج کردن مرحلهای سرنوشتساز در فرایند درآمد و هزینه (دخل و خرج) است. بسیاری از ما نمیدانیم که چگونه با در پیش گرفتن یک الگوی ناآگاهانه در خرج کردن، خود را از پسانداز محروم میکنیم. از راهکارهایی که در مدیریت مخارج ما راهگشاست، دوری از خرج کردن نامنظم است. تا به حال درمورد خرج کردن نامنظم چیزی شنیدهاید؟
خرج کردن نامنظم تکرار سه عادت اشتباه
«خرج کردن نامنظم» الگویی تکراری است که از سه عادت اشتباه در خرج کردن ایجاد میشود.
در این مطلب قصد داریم که پایه و مفهوم خرج کردن نامنظم را برای شما به زبانی ساده تعریف کنیم. این کار قضاوت اینکه خریدن پیتزای ۱۶۰ هزار تومانی یا ساندویچ ۲۰ هزارتومانی، خرج کردن نامنظم به حساب میآید یا نه را، برای ما آسانتر میکند.
اگر در موضوع خرج کردن دقیق شویم، چهار دسته از رفتارهای ما را در برمی گیرد:
۱. ولخرجی متناسب با دستمزد
در هر بحثی که مربوط به مفاهیم مالی است باید این موضوع را نیز در نظر گرفت که افراد مختلف درآمدهای مختلفی دارند. در نتیجه ولخرجی، مانند خیلی دیگر از رفتارهای مالی یک مفهوم ثابت نیست و به میزان درآمدتان بستگی دارد. اگر درآمد بالایی دارید، مقدار هزینهای که شما را در منطقهی ولخرجی قرار میدهد، مبلغ بالاتری است. به طور کلی، ولخرجی زمانی رخ میدهد که خرج کردن یک نفر بهطرز قابلتوجهی نسبت به درآمدش بیشتر باشد.
اگر خرید پیتزای ۱۶۰ هزارتومانی را در نظر بگیریم، این هزینه برای کسی که درآمد زیادی دارد کاملاً منطقی خواهد بود؛ اما برای بیشتر افرادی که سالانه، حدود ۵۰ میلیون تومان درآمد دارند، این کار برای یک وعده غذایی ولخرجی حساب میشود. در کل، قیمت این وعدهی غذایی نسبت به درآمد این افراد بسیار زیاد است.
۲. خرج کردن بدون داشتن برنامه یا بودجهی مناسب
دومین محدودهای که جزء خرجهای نامنظم به حساب میآید، این است که شما حساب پولی را که در کل یا در همان لحظه خرج کردهاید، نداشته باشید. اگر زمانی یک خرج بزرگ را به بودجهی خود وارد کردید، باید توجه کنید که این مبلغ با میزان درآمدتان تناسب داشته و بخشی از یک روش منظم برای مدیریت امور مالی شخصیتان باشد.
بهعنوان مثال، یک فرد ایرانی معمولی حدود ۱۲ درصد از حقوقش را صرف غذا و خوراکی میکند. این یعنی فردی که حدود ۵۰ میلیون تومان درآمد دارد، میتواند ماهیانه در بودجهی خود چیزی حدود ۶۰۰ هزارتومان را به غذا و خوراکی اختصاص دهد، یا اینکه برای هر وعدهی غذایی در روز (اگر هر روز را سه وعده در نظر بگیریم) ۷ هزارتومان کنار بگذارد. دوباره باید گفت که با این بودجهبندی، پرداخت ۱۶۰ هزارتومان برای یک وعده بسیار زیاد است و اقدامی بیبرنامه به حساب میآید.
۳. پرداخت مبلغی که بیشتر از قیمت منطقی یک محصول است
مشتریان باید طیف وسیعی از قیمتهای مناسب را برای محصولی که قرار است بخرند پیدا کنند. برای مثال، قیمتی که از نظر من برای یک ناهار، معقول است، حدود ۱۰ هزارتومان (بهاندازۀ یک ساندویچ کوچک) تا ۱۰۰ هزارتومان (بهاندازۀ خوردن غذا در یک رستوران خوب) است. به همین ترتیب، قیمت معقولی که من برای یک ساندویچ معمولاً در نظر میگیرم بین ۱۰ تا ۳۰ هزارتومان است و همینطور، این قیمتگذاریها ادامه دارد. زمانی که قیمت یک محصول پایینتر از حد خودش باشد، ارزانقیمت بهشمار میآید و اگر قیمت بالاتر از حد معقول باشد، گران در نظر گرفته میشود؛ اما اگر محصولی قیمتش خیلی بالاتر از ارزش و حد معقول باشد، دیگر کلمۀ گران بهاندازۀ کافی برای توصیفش گویا نیست، ما به قیمت آن، گزاف میگوییم. خرید آن کالا نیز یک کار بسیار افراطی خواهد بود.
این کار مانند خرید پیتزای ۱۶۰ هزار تومانی است. خیلی از ما میتوانیم یک پیتزا را به قیمت ۲۰ تا ۵۰ هزارتومان بخریم. حتی در برخی از شهرها قیمتهایی پایینتر نیز وجود دارد و میتوانیم با مقدار پول کمتری چندین پیتزا بخریم! در این مورد، پرداخت ۱۶۰ هزارتومان برای یک پیتزا که میتواند کسریای در بودجه ایجاد کند، کاری غیر عقلانی محسوب میشود.
میتوان اینطور گفت که خرید یک محصول به قیمت گزاف (با قیمتی خیلی بالاتر از ارزش و حد معقول) مهمترین و قابلتوجهترین ویژگی خرید نامنظم بهشمار میرود.
حتی افرادی که میزان درآمد زیادی دارند هم، از این مورد مصون نیستند. برای مثال، گزارش شده که دو نفر از شخصیتهای مشهور و پردرآمد آمریکا، کانیه وست (Kanye West) و کیم کارداشیان (Kim Kardashian)، برای اجاره و دیدن فیلمهای تازهاکرانشده در سینمای خانگیشان ۵۰۰ دلار میدهند. انتشار این گزارش در افکار عمومی تمسخر وست و کارداشیان را به دنبال داشت. این گزارش نشاندهندۀ این حقیقت است که حتی اگر میلیونها دلار پول بیزبان در حسابمان داشتیم، نباید آن را خرج چیزهایی بیهوده کنیم.
تکرار پشت هم این سه رفتار
هرکدام از این سه رفتار ممکن است فقط یکبار اتفاق بیفتند. سوال اینجاست که آیا واقعاً مخارج ما بهطور کلی، در دستهی منظم قرار میگیرد یا نامنظم؟ مثلاً فردی که عاشق قهوه است و از کافیشاپی معروف یک فنجان قهوهی ۵۰ هزارتومانی خریده، خرید نامنظم کرده است؟ مطمئنم که همهی ما میتوانیم زمانهایی را به یاد بیاوریم که کاملاً ناشیانه (احمقانه) پولمان را خرج کردهایم.
با این حال، زمانی که این سه رفتار را چه بهصورت فردی چه جمعی، از خود نشان میدهیم و آنها را تکرار میکنیم، طوری که به یک الگو و عادت تبدیل میشوند، باید گفت که در زمینهی نظم در خرید، مشکلاتی داریم. وقتی که به این مشکل آگاهی پیدا کردیم، نوبت آن است که ریشهیابیاش کنیم تا ببینیم این خرجهای بیرویه از کجا آب میخورد.
از ولخرجی به پسانداز
برای فهمیدن اینکه پولهایمان را صرف خرید چه چیزهایی میکنیم که به ولخرجی منجر میشود، باید شروع به یادداشت کردن تمام خریدهایمان کنیم. پس از یک ماه انجام دادن این کار، هم میفهمیم پولهایمان کجا میرود، هم میتوانیم برای از این به بعدمان، برنامهریزی کنیم، بهعلاوه، با درست خرج کردن، پسانداز قدم بعدیمان خواهد بود. با پسانداز ماهیانه در یک دورهی زمانی طولانی، در بلندمدت تغییرات محسوستری در کیفیت زندگیمان رخ میدهد. برنامهریزی مالی و مدیریت درآمد راهی است که ما را از مخارج نامنظم دور میکند، کمک میکند پسانداز کنیم و در نهایت، آیندهی اقتصادی زندگیمان روشن باشد.