امروزه همهی مردم در کل جهان، در حال زندگی کردن در فرهنگ مصرفی هستند. منظور از فرهنگ مصرفی، فضایی است که در آن بالاترین نرخ عرضه محصولات متنوع و جذاب و بازاریابیهای قوی وجود دارد. فرزندان شما نیز در این فضا قرار دارند.
بهعلاوه، نوجوانان زمان زیادی را صرف گشتوگذار در فضای اینترنت و شبکههای مجازی میکنند و از جدیدترین تغییرات و تکنولوژیهای جدید آگاه میشوند. هر ثانیهای که آنلایناند، از کوچکترین تغییراتی که در زندگی دوستان، خانواده، یا حتی افراد غریبه ایجاد شود، باخبر خواهند شد. این امر موجب میشود تا آنها از سوی همسالان خود نیز تحت فشار قرار بگیرند:
«بابای مهران، آخرین مدل گوشی تلفن همراه برای او را خریده، و من هنوز از این گوشی قراضه استفاده میکنم»؛ یا «مامان، همکلاسی مدرسهمان، ۴۰۰ هزار تومان پول لباس مارک گوچی داده، من نیز در همین فکر هستم». حتما جملات اینچنینی به گوشتان خورده است.
همه این حرفها و نارضایتیهای مالی از عواقب فرهنگ مصرفی است. اما عواقب چنین فرهنگی، انتقال حس بزرگتر و جدیتر«نارضایتی» به انسانهاست. راه حل چنین مشکلاتی آشنا کردن و درونی کردن قناعت در سبک زندگی فرزندانمان است.
کاری که باید انجام داد، چیست؟ باید برای محاظت از خود و فرزندانمان در مقابل این فرهنگ فریبنده، ایستادگی و مبارزه کنیم.
پیشنهاد مطالعه: «ناملایمتیهای ارادی مالی» چیست و در کودکان چه تاثیری دارد؟
آیا شما اشتباه رفتار میکنید؟
آیا شما خودتان کفش ۳۰ هزار تومانی میپوشید، اما برای فرزندتان کفش ۱۳۵ هزار تومانی میخرید؟ اگر چنین است؛ فکر می کنید در حال دادن چه درسی به فرزندانتان هستید؟
مسلما همه ما عاشق فرزندانمانیم، و میخواهیم که آنها شاد باشند؛ اما هنگامی که فکر میکنیم در حال فداکردن خودمان هستیم و برای فرزندانمان در اتخاذ تصمیمات مالی در جهان واقعی (تصمیماتی که همگی ما اجبارا باید در تمام طول زندگیمان بگیریم) رفتار متفاوتی نشان میدهیم، آنها را با کارهای خود گیج میکنیم.
تحقیقات روانشناسی حاکی از آنند که کودکان به راحتی با پیشآمدهای منفی و مثبت کارهای خود کنار میآیند؛ به شرطی که به آنها توضیح کافی ارائه داده شود.
تجربه یکی از والدین: وقتی به علت اخراج همسرم از کارش مجبور به صرفهجویی در پول شدیم، من به کودکانم گفتم: «امروز در سطح شهر کار داریم، و نهار نیز بیرون از خانه هستیم. بیاید به جای خوردن غذا در رستوران، خودمان نهار بپزیم و آن را در پارک میل کنیم؛ تا بتوانیم در این شرایط، کمی پول پسانداز کنیم». کودکانم به خوبی با این قضیه کنار آمدند.
کودکان در هر سنی که باشند برای مشارکت در کارهای خانواده، استقبال مناسبی نشان میدهند. آنها میتوانند بفهمند که صرفهجویی در پول برای آنها نیز عواقب مفیدی در پی خواهد داشت. پس به خودتان سخت نگرفته، و از آنها نیز تقاضای کمک کنید.
چرا باید در برابر فرهنگ مصرفی مبارزه کرد؟
در جامعه امروزی، در هر ساعتی که میگذرد، ما با انواع تبلیغات و بازاریابی های گوناگون مواجه خواهم شد. بازاریابی یا تبلیغات بد نیست. در بسیاری از مواقع نیز کار انسانها را در انتخاب سادهتر میکند. اما باید به هدف پنهانی که پشت این فرآیند وجود دارد نیز آگاه بود.
بیشترین هدف تبلیغات این است که این حس را به شما انتقال دهند که در صورت عدم خرید یک محصول، زندگی شما به نحوی ناقص است یا آرامش و خوشبختی شما به خرید یک بستگی دارد. اگر آنها در انتقال هدف خودشان به مردم، موفق شوند؛ موجبات نارضایتی از زندگی را در افراد فراهم میکنند.
پیشنهاد مطالعه: با ترفندهای تبلیغاتی خرید کنیم تا ضرر کنیم
عواقب نارضایتی چیست؟
نارضایتی موجب خواهد شد؛ شما هر چه بیشتر بخرید و بخرید و احتمالا بیشتر بدهکار شوید. این اتفاق و نارضایتی در مورد فرزندان سریعتر و راحتتر رخ میدهد. فرزندان ناراضی، برای اکثر والدین و خانوادهها، یک مشکل مشترک است.
کودکان هدف بازاریابان هستند زیرا با ایجاد یک نیاز در ذهن کودکان، تبلیغات کنندگان، بهترین فروشندگان را برای فروش محصولاتشان به پدر و مادرها پیدا کردهاند؛ فرزندان.
تولدهای پرخرج، مراسمهای ازدواج پرخرج، جهیزیههای سنگین و ... همه حاصل همین فرهنگ است. والدین و فرزندان همگی در حال تلاش برای ایجاد حس رضایت در خود از طریق هر چه بیشتر پول خرج کردن هستند.
اما واقعیت تلخ چیست؟
هر روز که میگذرد با پیشرفت تکنولوژی، همه چیز ارتقا مییابد؛ ماشینهای بهتر، گوشیهای جدیدتر، لباسهای زیباتر، لوازم شیکتر. شاید دقیقا اسم این واقعیت را نتوان واقعیت تلخ گذاشت، زیرا هر یک از این تحولات به نوعی نشانگر پیشرفت هستند. اما زمانی که این تحولات موجب شوند، ما خود را مجبور به همراهی و خرید آنها بدانیم؛ خوشبختی خود را در گرو داشتن محصولات تبیلغکنندگان ببینیم؛ زمانی که آنها بتوانند ما را وادار به خرید محصولاتشان کنند، این تکنولوژیها برای ما تبدیل به واقعیتی تلخ میشوند.
بهترین محافظ در برابر فرهنگ مصرفی چیست؟
هوش مالی در این موارد به معنای داشتن قناعت است. یک فرد قانع میتواند پسانداز کند، بودجهبندی کند، از بدهی دوری کند و بخشش کند. در روایات دینی ما آمده است که بینیازترین فرد، فرد قانع است.
قناعت یک حس قلبی است. فرد قانع آرامش را در قلبش احساس میکند. خانوادههایی بسیاری هستند که با وجود درآمد کم، از بسیاری از خانوادههای ثروتمند، بیشتر احساس آرامش و خوشبختی میکنند.
پیشنهاد مطالعه: چگونه تبلیغات کودکان را مصرفگرا میکند؟
چگونه قناعت را در فرزندانمان درونی کنیم؟
در اولین مرحله شما باید راه مبارزه را پیش بگیرید.
قدم اول: شما در حال تبدیل شدن به فردی نفرتانگیز هستید
به محض آنکه احساس کردید، تبلیغات، گروههای دوستی و یا یک دیدگاه مادی در حال اثرگذاری بروی فرزندتان است و موجبات نارضایتی را در او فراهم کرده، باید مبارزه را شروع کنید و فورا واکنش نشان دهید.
شناسایی این موقعیتها چندان سخت نیست؛ در این مواقع فرزندان ناراضی و گلهمند هستند، خواستههای غیر منطقی دارند و کوچکتر از سنشان رفتار میکنند.
به کودکانتان یادآوری کنید که داشتن وسیله خوب است؛ اما وقتی وسایلتان صاحب شما میشوند، و شما ارزشمندی و شخصیت خود را به داشتن یک وسیله گره میزنید و با نداشتن آن احساس سرخوردگی و بیاعتمادبهنفسی میکنید؛ شما در حال تبدیل شدن به فردی نفرتانگیز هستید. این موضوع را برایشان روشن کنید.
قدم دوم: والدین! از وسایل خود مراقبت میکنید یا آنها را میپرستید
شما نمی توانید با بودن در کنار دشمن او را شکست دهید. شما الگوی فرزندانتان هستید و آنها روش زندگی را از شما یاد میگیرند. به یاد داشته باشید که فرزندانتان خوشبختی، رضایت، لذت و هویتشان را بر اساس روش شما تعریف میکنند.
اگر والدین، دائما به دنبال تهیه جدیدترین لوازم الکترونیکی و خرید لوازم مد روز هستند و یا اگر پدر خانواده بیش از حد روی ماشینش حساس است و دائما نگران خش افتادن روی آن است و یا مادر خانواده، شکستن یک بشقاب از سرویس مورد علاقهاش را یک فاجعه میداند و پدرومادر برای چنین مواردی به شدت عصبانی میشوند و غصه میخورند به این معناست که آنها در حال پرستش وسیله خود هستند.
مراقبت از وسیله با پرستش وسیله فرق دارد.
بنابراین اگر خودتان آلوده مادی گرایی هستید، نمی توانید از فرزندتان بخواهید که اینگونه نباشد.
قدم سوم: آن فرد پولدار دوست نداشتنی را ببین...
به دنبال کسانی بگردید که تحت تاثیر این فرهنگ هستند؛ کسانی که به دنبال ارائه هویتشان بر اساس وسایلشان هستند. این افراد را برای فرزندانتان مثال بزنید و نظر آنها را در مورد رفتارشان بپرسید. هدف این نیست که فرد را تخریب کنید، اما این کار به کودکان کمک میکند تا درک کنند که شخصیتشان چه جلوه و نمودی در نظر دیگران دارد؛ آنها همچنین درک خواهند که رضایت، ناشی از اسباب و وسایل نیست. میتوان جدیدترین مدل تلفن همراه را داشت ولی همواره در جمع تنها بود. میتوان بهترین ماشین را داشت و همواره دربارهاش صحبت کرد، اما دوست داشتنی نبود. اضافه شدن فخرفروشی به میل نیاز و داشتن وسایل خاص، ترکیبی کامل برای نشان دادن چهرهی زشت فرهنگ مصرفی و تعریف خود بر اساس وسایل است.
پیشنهاد مطالعه: مادیگرایی و رضایت از خرید
قدم چهارم: آیا میدانی چقدر خوشبختی؟
به فرزندتان نشان دهید که چقدر خوشبخت است. فرصتهایی را فراهم کنید تا آنها بتوانند افرادی را مشاهده کنند که متفاوت با شمایند. میتوانید در محلات فقیرنشین شهر قدم بزنید، یا سفری به یکی از مناطق محروم کشور داشته باشید. در چنین مکانهایی کودکتان، کودکان دیگری را میبیند که شاد هستند بدون آنکه، هیچ کدام از امکانات او را داشته باشند. دغدغههای ذهنی آنها مانند داشتن لباس مارکدار، یا داشتن آخرین مدل تلفن همراه را به یادشان بیاورید. تا همین حد کافی است. مطمئن باشید فرزندتان خودش، بقیه فکرها را انجام خواهند داد و سوالات جدید و فیلسوفانهای در باب اهمیت زندگی و نقش مادیات در ذهنش ایجاد خواهد شد.
چطور تشخیص دهید که در مبارزه قناعت شکست خوردهاید یا پیروز هستید؟
خوشحالی یا حسادت
اگر دوست فرزندتان خرید جذابی کرده است؛ واکنش فرزندتان چیست؟ اگر او به خاطر دوستش خوشحال میشود. پس پیروز شدهاید، زیرا خوشحالی برای دوست، بهترین واکنش است. اما اگر کودکتان حسادت میکند، یعنی در حال شکست خوردن هستید. حسادت یعنی چون چیزی را که تو داری، من ندارم، پس دلم میخواهد تو هم نداشته باشی.
نگرانی و معرفی خودشان با وسایلشان
اگر کودکتان دائما، خریدها و وسایلش را با دیگران مقایسه میکند، پس همیشه کم میآورد. بخشی از این کم آوردن تا حدی به دنیای بیرون مربوط است اما بیشترین اثرگذاری آن در روح کودک است. او همیشه نگران است که چیزی کمتر از دیگران داشته باشد، پس همیشه غمگین است. اگر کودکتان این گونه است، شما در حال شکست خوردن هستید.
اگر منشا تلویزیون و یا اینستاگرام است. بهتر است در استفاده از این فضاها نیز محدودیت ایجاد کنید. برای آنها توضیح دهید، که یک نگاه ساده به عکسهای اینستاگرام به راحتی میتواند حس ناضایتی را در آنها ایجاد کند؛ در حالی که واقعیت، لزوما، آن چیزی که آنها میبینند، نیست. اصلا چه قشنگی دارد که افراد دائما، همهگردشها، لباسها نو، خوراکیهای خوشمزه و تفریحاتی را که تجربه کردهاند با دیگران به اشتراک بگذارند؟ آیا آنها در حال معرفی خودشان با وسایل مختلف نیستند؟ آیا آنها همینقدر که نشان میهند، شاد هستند؟
پیشنهاد مطالعه: «کودکان اینستاگرامی؛ ابزار کسب درآمد»
درمان نارضایتی: قدرشناسی
زمانی که قلب افراد با قدرشناسی پر شود، جایی برای نارضایتی باقی نمیماند. برای ایجاد حس قدرشناسی، باید کمتر به خودمان فکر کنیم و تمرکز را از چیزهایی که داریم و یا نداریم به سمت رفع نیازهای دیگران ببریم.
بهترین راه برای تربیت کودک قدرشناس و آرام به لحاظ روحی، ترغیب قلب بخشنده در کودکان است.
وقتی کودک به خواستهها و نیازهای دیگران توجه کند، کمتر در مورد خواستههای خودش، نگران و غمگین خواهد شد. نارضایتی در قلب بخشنده جایی ندارد «من نه تنها به اندازهی کافی برای خودم دارم، بلکه به اندازهی کافی برای تقسیم کردن با تو هم دارم».