آیا تا کنون بر اساس الگوهای کوچک، نتیجهگیری انجام دادهاید؟ آیا نتیجه همان بود که انتظار داشتید؟ معمولا چطور تصمیمگیری میکنید؟ چقدر درمورد اقدامات خود تحقیق میکنید؟ اصلا چگونه میتوان یک پدیده را علمی دانست و از قطعیت آن سخن گفت؟ معمولا راههای زیادی برای اثبات علمی بودن یک پدیده وجود دارد. انجام انواع آزمایشها، آمار، جمعآوری دادهها و تجزیه و تحلیل آنها، از روشهای مهم جهت اثبات علمی بودن امور مختلف است؛ اما این روشها به خصوص استفاده از جامعه آماری، شرایط خاصی دارد و در صورت هر گونه اشتباه در انتخاب جامعه آماری میتواند به اشتباهات بزرگ منجر شود. یکی از اشتباهات مرتبط با جامعه آماری به قانون اعداد کوچک معروف است. بهکارگیری این قانون در بخشهای مختلف زندگی به خصوص در تصمیمات مالی و سرمایهگذاری تاثیر زیادی دارد.
قانون اعداد کوچک چیست؟
قانون اعداد کوچک به معنای انتخاب یک نمونه کوچک و تعمیم دادن نتیجه آن نمونه به تمام امور است. به مفهوم عامیانهتر قانون اعداد کوچک وقتی رخ میدهد که شما چند اتفاق مشابه را مشاهده کنید، سپس نتیجه بگیرید در تمام آن شرایط، باید همان نتیجه اتفاق بیفتد. اجازه دهید برای روشن شدن این مطلب از چند مثال ساده استفاده کنیم:
سادهترین مثال، پرتاب سکه است. همانطور که میدانید هر بار که سکهای را پرتاب میکنیم احتمال شیر یا خط بودن، ۵۰ - ۵۰ است. با این حال، اگر پنج بار سکه را پرتاب کنیم و هر پنج بار روی خط بیفتد، ممکن است احساس کنیم دفعه بعد که سکه را پرتاب میکنیم، باز هم خط است. اما این تصور اشتباه است؛ زیرا نتیجه هر پرتاب تاثیری بر پرتاب بعدی ندارد، بنابراین شانس هر پرتاب هنوز ۵۰/۵۰ است.
قانون اعداد کوچک میتواند در تمام بخشهای زندگی رخ دهد. حتی در علم پزشکی یا امور مربوط به سلامت و بیماری. بهعنوان نمونه ممکن است شما غذایی را برای اولین بار بخورید و بعد از آن دچار دلدرد شوید. بار دوم، سوم و چهارم نیز ممکن است اتفاقات مشابه مانند سردرد، افت فشار و… نیز رخ دهد. بنابراین ممکن است شما نتیجه بگیرید هر کسی که از این غذا بخورد حتما به بیماری مبتلا خواهد شد؛ اما این نتیجهگیری میتواند کاملا اشتباه باشد و ممکن است علت بیمار شدن شما بعد از خوردن آن غذا به دلیل بیماری زمینهای یا مزاج شما باشد.
قانون اعداد کوچک در سرمایهگذاریهای مالی نیز زیاد اتفاق میافتد و در واقع یکی از علل ورشکستگی برخی از افراد گرفتار شدن در این قانون است.
قانون اعداد کوچک در سرمایهگذاریها
قانون اعداد کوچک در سرمایهگذاریها میتواند باعث متضرر یا ورشکسته شدن افراد شود. این اشتباه زمانی رخ میدهد که افراد با سرمایهگذاری در یک بخش و به دست آوردن سودهای متوالی تصور میکنند میتوانند همیشه سود کنند. بهعنوان مثال، فردی سرمایه خود را در بورس سرمایهگذاری میکند و سهام یکی از شرکتهای پتروشیمی را میخرد.
از آنجا که پتروشیمی یک صنعت سودده است؛ ممکن است سرمایهگذار به مدت چند ماه سود خوبی به دست آورد. همین موضوع نیز باعث میشود تا سرمایهگذار تمام سرمایه خود را برای همیشه در آن سهم قرار دهد. این در حالی است که قیمت یک سهم میتواند تحت تاثیر بسیاری از مسائل بالا و پایین شود.
مثال دیگر میتواند سرمایهگذاری در یک کسبوکار باشد. ممکن است چند نفر از دوستان شما در یک زمینه مشترک سرمایهگذاریهای خصوصی خود را راهاندازی کنند. از این رو شما نیز با مشاهده موفقیت دوستانتان نتیجه میگیرید که اگر من هم آن کسبوکار را راهاندازی کنم، حتما موفق خواهم شد؛ اما بعد از راهاندازی آن کسبوکار با مشکلات متعدد مواجه میشوید. این موضوع نشان میدهد که شما در تله قانون اعداد کوچک گیر افتادهاید؛ زیرا با دیدن موفقیت چند نفر از دوستان خود نتیجهگیری را به همه افراد تعمیم دادهاید.
قانون اعداد کوچک در سطح کلان
قانون اعداد کوچک در سطح کلان و سرمایهگذاریهای دولتی نیز ممکن است رخ دهد. بهعنوان نمونه میتوان تولید ناخالص داخلی را در نظر گرفت. تولید ناخالص داخلی به عنوان معیار جامع سلامت اقتصادی یک کشور استفاده میشود. دولتها از تولید ناخالص داخلی بهعنوان ابزار سیاسی و اجتماعی استفاده میکنند. اگر تولید ناخالص داخلی سرانه در حال افزایش باشد، کل جمعیت سود میبرند. تولید ناخالص داخلی همچنین ابزار کلیدی مورد استفاده سیاستگذاران و دولتها و سرمایه گذاران در تصمیمگیری است. این در حالی است که سیاستمداران تولید ناخالص داخلی را دستکاری و سوءاستفاده میکنند، مثلاً افزایش مخارج دولت باعث افزایش تولید ناخالص داخلی میشود؛ اما آیا این موضوع، ثروت واقعی یک کشور را افزایش میدهد؟ آیا وقتی تولید ناخالص داخلی بالا است مردم وضع بهتری دارند؟
از شاخص تولید ناخالص داخلی بهعنوان معیاری جهت سلامت سایر سرمایهگذاریها مانند بورس نیز استفاده میشود. این موضوع ممکن است در برخی از نمونهها درست باشد؛ اما همیشه اینطور نیست. مثلا تولید ناخالص داخلی ایالات متحده در سال ۱۹۲۹ حدود ۱٫۱۰۹ تریلیون دلار بود؛ اما در سال ۱۹۳۹ که بورس سقوط کرد و جنگ جهانی دوم به راه افتاد، تولید ناخالص داخلی آمریکا ۱٫۲۲۲ تریلیون دلار بود.
قانون اعداد کوچک چرا اتفاق میافتد؟
به گفته اقتصاددانان رفتاری، دلیلی که ما مرتکب این اشتباه میشویم این است که انسانها تمایل زیادی به اعتماد بیش از حد به مقادیر کمِ اطلاعات دارند. البته در برخی از شرایط، این رویکرد ممکن است درست باشد. به عنوان مثال، اگر ۱۰ توپ قرمز و ۱۰ توپ سیاه در یک کیف داشته باشید و به طور تصادفی پنج توپ قرمز متوالی را انتخاب کنید، قطعا انتخاب ششم یک توپ مشکی خواهد بود؛ اما درمورد پرتاب سکه، هر نتیجه کاملاً مستقل از نتیجه قبلی و بعدی است؛ زیرا اگر شما صد بار هم سکه را پرتاپ کنید و ۹۹ پرتاپ شما خط باشد، احتمال اینکه پرتاپ صدم شیر باشد، کاملا ۵۰ ۵۰ است؛ زیرا تمام شرایط برای انتخاب شیر و خط مساوی است.
دور ماندن از تله قانون اعداد کوچک
برای آنکه گرفتار قانون اعداد کوچک نشوید، بهترین راه این است که با آگاهی کامل وارد تمام سرمایهگذاریها شوید. از نمونههای کوچک تنها برای تحلیل کامل و همهجانبه استفاده کنید؛ نه نتیجهگیری قطعی. هیچگاه نمونههای کوچک را مرجع تصمیمگیریهای خود قرار ندهید. اگر به استناد نمونهها سرمایهگذاری میکنید، حتما نمونههای بزرگ را در بازه زمانی طولانیمدت در نظر بگیرید. این اصول مهمترین عوامل جهت دور ماندن از تله قانون اعداد کوچک است.