توصیههای مربوط به امور مالی مانند باقی مسائل در اینترنت فراوانی بسیار دارد. برخی ایدهها بهسرعت معروف و همهگیر میشوند و البته گاهی واکنشهای شدید هم در خصوصشان صورت میگیرد؛ ولی در آخر هیچ کاربرد خاصی ندارند. بسیاری از ایدهها و توصیهها ذاتاً خوب هستند؛ ولی مانند تمام ایدههای دیگر بهمرور زمان گسترش پیدا میکنند و به بلوغ میرسند. گاهی این بلوغ به معنای بهتر شدن و تخصصیتر شدن آن ایده تمام میشود و گاهی به تعصب و گمراهی منجر میشوند.
یکی از ویژگیهای (شاید خوب) توصیههای مالی این است که هیچکدامشان ۱۰۰ درصد صحیح نیستند؛ ولی میارزد که آنها را در نظر داشته و ازشان ایده بگیریم تا زندگی مالیمان را بهبود ببخشیم.
برای مثال همین ایدۀ بازنشستگی زودهنگام؛ مسلماً رسیدن به بازنشستگی در سالهای جوانی و خلاصی از به این در و آن در زدنها خیلی شیرین است؛ اما هستند منتقدانی که به این روش خرده میگیرند. برای مثال یکی از ایرادات این توصیه این است که بسیاری از زنها به علت کمتر بودن میزان دستمزدشان از مردان، توان اجرایش را ندارند. خلاصه در کنار معایب هر توصیه، میتوان بخشهایی از آنها را که برای زندگی ما مفید هستند، بپذیریم و با باقیاش کاری نداشته باشیم. دلیل این امر را نیز در ادامۀ مقاله توضیح خواهیم داد.
پند گیر، نه ملال
واقعیت این است که هیچ توصیه و قضیهای به صورت ۱۰۰ درصد بر روی ۱۰۰ درصد مردم جواب نمیدهد. زیبایی اینترنت هم در این است که میتوان داستانها و پشت پردههای متعددی را مطالعه و مشاهده کرد. در اینترنت همچنین بحث انتخاب شخصی نیز در میان است. ما در اینترنت تنها میتوانیم از تجارب افرادی استفاده کنیم که اولاً دسترسی به تکنولوژی دارند (دوربین و میکروفن برای ضبط کردن محتوا و...)، دوماً تمایل دارند که تجربیات خود را به اشتراک بگذارند (یعنی وقت بگذارند بنویسند، ضبط و منتشرشان کنند).
اما مشخصاً در اینترنت بیشتر از تلویزیون و رادیو و... مطلب پیدا میشود و این یعنی که میتوانیم داستانهای مختلفی را بخوانیم و بهترین ایدهها را از دلشان بیرون بیاوریم.
از طرفی هیچ چیزی در این دنیا با درصد خلوص ۱۰۰ درصد عالی پیدا نمیشود. برای مثال همین بازنشستگی زودهنگام یعنی تا جایی که میشود پولمان را پسانداز و سرمایهگذاری کنیم تا زودتر بازنشسته شویم. این توصیه باب میل خیلیها است چون مردم دوست دارند زودتر از کار کردن خلاص شوند. مادامی که این توصیه محبوبیت پیدا کرد، در کنارش اشخاص و گروههایی به میدان آمدند که با آن مخالف بودند و نقدش کردند. مثلاً یکی از انتقادهایشان این بود که این روش مساوی است با خساست، زندگی در خانۀ نقلی و... .
بعضی معتقدند خساست ایده و توصیۀ خوبی است. ما میخواهیم پسانداز کنیم اما به چه قیمتی؟ پساندازهای کوتاهمدت خودشان هزینههای بلندمدت در پی دارند. اینجا است که موقعیت مالی شخصی اهمیت پیدا میکند و میبایست بهترین گزینۀ ممکن را انتخاب کرد. برای مثال، خوابیدن بر روی تشک ارزانقیمت از لحاظ مالی به نفعمان تمام میشود؛ ولی خواب شبمان را سخت ميکند و نتیجتاً بازده زندگیمان را پایین میآورد و دچار مشکل جسمی میشویم. این بازده پایین نیز مساوی است با درآمد پایین. ما آمدیم پول پسانداز کنیم؛ ولی پول از دست دادهایم.
در نهایت، هر نقدی به توصیۀ بازنشستگی زودهنگام وارد شود، صحیح است. همه میدانند که با درآمد بالاتر میتوان پسانداز بیشتری هم کرد. البته اگر مشکل جسمانی و درمانی سد راهمان نشود. در زندگی هیچ راهحل کاملاً صحیح یا کاملاً غلطی برای مشکلات وجود ندارد. ما همگی در یک سفر هستیم و باید تمام تجهیزاتی را که در راه گیرمان میآید، برداریم و بهترین استفادهها را از آنها به عمل بیارویم.
باید توصیهها را شخصیسازی کنیم
خیلیها دنبالکنندۀ نصایح رایگان مشاوران مالی در اینترنت هستند؛ اما کدام مشاور مالی دقیقاً از تمام جزئیات زندگی فرد فرد جامعه خبر دارد؟ موقعیت مالی آدمها شاید در ظاهر شبیه به هم باشد؛ ولی هر یک پیچیدگیهای خود را دارد. اگر بخواهیم توصیۀ بهدردبخوری گیرمان بیاید، باید از مشاوران مالی خصوصی (که دستمزد میگیرند) کمک بجوییم؛ زیرا آنها تمام جزئیات را از ما جویا خواهند شد و نظر بهتری خواهند داد.
البته مشکل اینجا است که هر کسی توان پرداخت پول به مشاور مالی را ندارد و بنابراین به سراغ توصیههای داخل اینترنت میرود. این روش نیز هزینۀ خود را دارد؛ چون اینترنت مکانی است که باید توصیههایش را برای خود شخصیسازی کرد. یعنی باید مطالعات و پژوهش بیشتری انجام بدهیم تا توصیهها را به زندگی خود مرتبط بسازیم. نمیتوانیم همینطور چشمبسته تمام توصیههای اینترنت را بپذیریم و دنبالهرویشان باشیم؛ چون هیچ محتوایی دقیقاً مناسب حال ما تولید نشده است.
فقدان وجدان کاری
مشاوران مالی حرفهای که دستمزد میگیرند، وجدان کاری بیشتری نسبت به توصیهکنندگان رایگان اینترنتی دارند. بسیاری از آنهایی که در اینترنت تولید محتوا میکنند، فاقد مدرک معتبر هستند. اغلب مشاوران اینترنتی تنها بهدنبال افزایش بازدید هستند نه بهتر شدن زندگی مردم. این میل به بازدید کاری میکند که تولیدکنندگان محتوا مطالب شادیآور و عاری از موارد منفی (و البته عبرتآموز) به وجود بیاورند؛ که خود نوعی سوگیری تلقی میشود.
اشتراکگذاری با دوست
اگر ایدهای چشمتان را گرفت؛ ولی کاملا متوجهش نشدید آن را با دوستتان به اشتراک بگذارید. با یک شخص دیگر که میدانید اطلاعات یا هوشش از شما بالاتر است، مشورت کنید. همینکه درمورد ایده حرف بزنید و به خودتان فشار بیاورید که برای یک شخص دیگر توضیحش بدهید، بهتر درکش میکنید.
اگر دوست باهوشی در فضای اینترنت سراغ دارید از او کمک بجویید. البته شخصی را برای مشورت انتخاب کنید که یک شناخت کلی از او داشته باشید و مورد اعتمادتان باشد. اگر آن شخص از زندگی شما سر در بیاورد نیز، بهتر میتواند شما را در جای دادن آن ایده در زندگیتان راهنمایی کند.
خلاصه هر ایدهای ممکن است اشتباه از آب دربیاید یا ما اشتباه برداشتش کنیم. بسیاری از موضوعات مالی پیچیده هستند؛ اما اخذ ایده از شخص دیگر میتواند اعتماد ما را به صحت و سقم آن توصیه بالاتر ببرد و بهتر درکش کنیم.
اگر هیچ شخصی با این خصوصیات در زندگی ندارید نیز، میتوانید با مطالعۀ کتابهای تخصصی در آن زمینه، خودتان را آگاهتر بسازید. شما هم چنین باید دورتادور اینترنت را بگردید تا نظرات مختلفی را ببینید و بشنوید و تنها به برداشت خود بسنده نکنید. با این روش خودتان انتخاب میکنید که با کدام ایده موافقترید.
کلام آخر
اینترنت سبب شده تا اطلاعات مالی فراوانی در دسترس تمام مردم قرار بگیرد که این خیلی عالی است؛ اما همچنین ممکن است این اطلاعات از منابعی به گوشمان برسد که شایستگی مشاوره دادن را ندارند. در مجموع، نباید هر چیزی را که در اینترنت میبینیم و میخوانیم باور کنیم.
از اینترنت برای خواندن ایدههای مختلف و افزایش سواد خود استفاده کنید؛ اما تصمیمات مهم زندگی را با کمک و مشاورۀ دوستی که به آن اعتماد دارید و صلاحتان را میخواد، اتخاذ کنید.
از همین مقالهای که خواندهاید شروع کنید: هر چه را که بهدردتان خورد، بپذیرید؛ معایبش را نادیده بگیرید؛ به زندگی خودتان بسط دهید و از همه مهمتر آن را با دوستانتان نیز به اشتراک بگذارید.
منبع