«کار عار نیست.» از هر راهی که بهرهوری دارید، باید تلاش کنید، پول بهدست بیاورید. بسیاری از میلیاردرهای دنیا افرادی بودند که با کمک همین روش، از چرخهی معیوب حقوق و دستمزد و بدهی خلاص شدند.
برکشایر هاتاوی؛ شرکت چندملیتی وارن بافت
برکشایر هاتاوی (Berkshire Hathaway) شرکت چندملیتی سرمایهگذاری «وارن بافت» سومین مرد ثروتمند جهان است. در این مطلب قصد داریم ضمن بیان رازهای موفقیت وارن بافت، اصول ثروتاندوزی در مدل برکشایر هاتاوی را بههمراه موارد مهم دیگری با شما در میان بگذاریم. زمانی که شرکت برکشایر هاتاوی تأسیس شد، سهام این شرکت تنها ۸ دلار بود؛ اما پس از گذشت ۵۸ سال، الان ارزش هر سهم آن ۱۱۸ هزار دلار است. اما چطور سهام این شرکت به این میزان از ارزشمندی رسید؟
وارن بافت همیشه روی دو مقولۀ «درآمد عملیاتی یا اجرایی» و «اوراق بهادار قابل فروش» در سرمایهگذاریهای خود تمرکز میکند.
اگر بخواهیم مدل ثروتاندوزی وارن بافت را در چند جملۀ کوتاه بیان کنیم این است که وارن بافت همواره از این دو ابزار برای سرمایهگذاریهای خود استفاده میکند. او کسبوکارهای اجرایی و عملیاتی را که وابسته به نیروهای انسانی هستند میخرد یا در سهام آنها شریک میشود و از طرفی، درآمد حاصل از آن کسبوکارها را در بورس، اوراق قرضه، صندوقهای سرمایهگذاری متقابل و... سرمایهگذاری می کند.
این استراتژی بهظاهر، یک استراتژی ساده است. از این بابت که شرکتهای اجرایی و عملیاتی، سیستم درآمدزاییشان کاملاً با سرمایهگذاری در بورس متفاوت است. اما وارن بافت از این دو استراتژیِ «آب و آتش» یا «سیاه و سفید»، برای «کاهش ریسک» همراه با «چابکی» استفاده میکند. معمولاً شرکتهای اجرایی خیلی دیر ورشکسته میشوند و در صورتی که اوضاع کسبوکارشان خراب شود، نشانههای آن بهسرعت دیده میشود و میتوان به فکر چاره بود. همچنین، سرمایهگذاری بورس و اوراق بهادار نیز با ریسک و سودآوری و بهرهوری بالا همراه است. ترکیب این دو، تعادلی بینظیر برای سرمایهگذاری ایجاد میکند. البته که به همین سادگیها نیست و شّم اقتصادی و سالها تجربه، برای موفقیت حداکثری در این کار لازم است.
یکی از اصول معاملاتی که وارن بافت رعایت میکند این است که کالاهایی را میخرد که قیمت بسیار پایینی دارند. او همواره میگوید: «در هنگام خرید باید سود کرد؛ نه در هنگام فروش»، یعنی باید به دنبال اجناسی بود که از ارزانترین کالاهای موجود در بازار هم ارزانتر باشند. چراکه اگر قصد فروش آن را داشته باشیم در هر صورتی، سود آن شامل حالمان خواهد شد و لازم نیست منتظر بهبود بازار بمانیم.
ممکن است در نگاه اول اینطور به نظر برسد که اصول سرمایهگذاری وارن بافت برای زندگی ما بهعنوان کسی که سرمایهدار و ثروتمند نیست یا در بازار اقتصادی خاصی فعالیت نمیکند، اصول کاربردیای نباشد؛ اما این تفکر درستی نیست. با هم مهمترین درس موفقیت وارن بافت را مرور میکنیم، درسی که برای همۀ افراد در هر شرایطی میتواند مفید و کاربردی باشد.
برای اکثر مردم، کسبوکارهای اجرایی عملیاتی بهنوعی کسبوکار اصلی و روزانۀ آنهاست. به عنوان مثال، مشاغلی همچون معلم، آتشنشان، حسابدار، پرستار نیمهوقت کودک، پزشک، وکیل و امثال اینها از جمله مشاغل عملیاتی هستند و حقوق این شغلها بهصورت ماهانه یا دورهای واریز میشود. صاحبان این قبیل شغلها با این پول میتوانند صورتحسابهای پرداختی، قبضها، بدهیها، اقساط و خوردوخوراک و بقیۀ چیزهای مورد نیاز زندگیشان را تأمین کنند و اگر چیزی از درآمدشان باقی ماند، آن را سرمایهگذاری کنند.
مهمترین درس موفقیت: روی خودتان و مهارتهایتان سرمایهگذاری کنید
درست مثل هر کسبوکار خوب دیگری، وقتی قصد دارید سود خود را افزایش دهید، معمولاً اولین راهی که به ذهنتان میرسد تلاش کردن برای افزایش حقوقتان است. این کار به دو روش امکانپذیر است: اول اینکه «ساعات کاریتان را افزایش دهید» و بیشتر برای کسب درآمد تلاش کنید، یا اینکه «بخشی از درآمدتان را سرمایهگذاری کنید». این سرمایهگذاریها میتوانند دوگانه، سهگانه یا سرمایهگذاریهای ترکیبی و سبدی باشد؛ اما آن چیزی که ما به شما میگوییم این است که اگر به دنبال رفاه، آسایش و آزادی و همینطور استقلال مالی هستید، باید روی خودتان سرمایهگذاری کنید.
منظورمان این است که مهارتهای جدیدی به دست بیاورید و از مهارتهایتان پولسازی کنید. این جمله هرگز از یادتان نرود که «جریانهای درآمدیِ حاشیهای» سود اصلی زندگی شما هستند (در اینجا منظور درآمدی غیر از حقوق دریافتی شما است و بیشتر تأکید بر درآمدهای ناشی از سرمایهگذاری دارد). اگر بهدنبال سود هستید باید جریانهای درآمدیتان را افزایش دهید. این کار بدون رشد کردن و افزایش مهارتها و سرمایهگذاری روی خودتان امکانپذیر نیست. بهجای اینکه هر روز وقت خود را جلوی تلویزیون هدر دهید، روزی یک ساعت کتاب بخوانید یا به یک روزنامۀ اقتصادی آگاهیدهنده نگاهی بیندازید. کمی از مبلغ مواد غذایی خود بکاهید و سعی کنید غذای خود را خانگی تهیه کنید. مواردی که به شما میگوییم اگر اجرا شوند، بهصورت چشمگیری اوضاع مالی شما را تغییر خواهند داد.
واقعیت این است که کسانی که دارای مهارتهای تخصصی مانند جراحی قلب، مکانیک خودرو، دندانپزشکی، لولهکشی، سخنرانی و از این دست مشاغل هستند، هیچ موقع از چرخۀ اقتصاد خارج نمیشوند. به قول معروف، اینها کسبوکارهای «کف بازار» هستند. تقریباً همۀ ما توانایی اضافه کردن مهارتهای منحصربهفردی را به جعبهابزار حرفهای خود داریم؛ چراکه همۀ انسانها قدرت یادگیری دارند. این کار از توانایی یک فرد کاملاً بیسواد تا یک فرد تحصیلکردۀ دانشگاهی و همینطور یک بازنشسته برمیآید. چیزی که مورد نیاز است همت و جسارت انجام دادن کار است. اگر شما متعهد به تغییر دادن شرایط زندگیتان باشید، حتی اگر کل دنیا هم بسیج شوند، نمیتوانند جلویتان را بگیرند.
دیدگاه خود را نسبت به شغل خود تغییر دهید. شغل شما هدف شما و تنها ابزار ثروتمند شدنتان نیست، بلکه یک مسیر خیلی خوب برای موفقیتتان است. اگر به شغلتان مثل یک مسیر نگاه کنید، به فرصتهای سرمایهگذاری دیگری که در اطرافتان وجود دارد نیز توجه خواهید کرد. در این صورت فرصتهای زیادی برای توسعۀ مهارتهای خود و سرمایهگذاری روی آنها خواهید داشت.
ممکن است بتوانید زمانی را برای همکاری با شرکتهای دیگر در نظر بگیرید. برای بعضی از افراد میتواند این بهمعنای ساختمانسازی یا شستوشوی ماشین باشد یا ممکن است برای فردی دیگر خدمات کوتاه کردن چمن یا کاشت گلوگیاه باشد. یکی دیگر از اعضای خانواده ممکن است با گذراندن دورههای آموزشی، مهماندار هواپیما شود و فرد دیگری از اعضای خانواده مدیرتولید یک شرکت گلدوزی شده یا حتی مالک یک فروشگاه خانگی کیک و شیرینی شود. آن چیزی که مطرح است ایجاد یک جریان درآمدی دیگر است.
اگر بهدنبال سود هستید باید جریانهای درآمدیتان را افزایش دهید. این کار بدون افزایش مهارتهایتان و سرمایهگذاری روی خودتان امکانپذیر نیست. بهجای اینکه هر روز وقت خود را جلوی تلویزیون هدر دهید، روزی یک ساعت کتاب بخوانید یا به یک روزنامۀ اقتصادی آگاهیدهنده نگاهی بیندازید.
شما یک« فرصت» هستید
واقعاً فرصتی بالاتر از این نیست که ما انسان هستیم و با مجموعهای از استعدادها میتوانیم ارزش افزوده ایجاد کنیم. اگر شما یک جوان ۲۵ ساله هستید و میتوانید نقاشیهایتان را بفروشید یا در مراسم تولد و عروسی، شعبدهبازی کنید و در هفته، نزدیک به ۱۰۰ هزار تومان درآمد کسب کنید و در سال حدود ۵ میلیون تومان درآمد خواهید داشت. آیا این به نظرتان رقم کمی است؟ واقعیت این است که حتی وارن بافت هم که سومین ثروتمند بزرگ جهان است با اضافه کردن این رقم به درآمد سالیانهاش چشمانش برق میزند. قسمت جالب و شگفتانگیز ماجرا اینجاست که اگر شما هم این روند را ادامه دهید تا زمانی که به سن وارن بافت برسید ۹ میلیارد و ۲۶۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان پول خواهید داشت؛ حالا چطور، آیا باور میکنید؟ ما این عدد را با یک بازدهی ۱۱ درصدی سالیانه برای شما محاسبه کردیم؛ باور کنید!
این شوخی نیست، با انجام دادن کاری که دوستش دارید و قرار دادن مبلغی که از طریق آن به دست میآورید در حساب داراییهای نقدیتان، میتوانید ثروتمند شوید. اگر بخواهید قدم بزرگتری بردارید، خانۀ بزرگتری بخرید، ماشین و وسایل این چنینی، باید غیر از کار اصلی خود که مسیر موفقیت شما است، بر روی خود و مهارتهایتان سرمایهگذاری کنید. حتی اگر میتوانید وقت خود را دو قسمت کنید و به فعالیت دومی بپردازید یا اگر این کار را نمیتوانید انجام دهید، در هزینههایتان صرفهجویی کنید.
با کمک روشهایی که در بالا اشاره کردیم، همانطور که در حال افزایش پول نقدتان هستید، سعی کنید آن را به بهترین نحو سرمایهگذاری کنید. وارد کسبوکارهایی که مالیاتهای سنگین دارند یا تحت نظارتهای مالیاتی پیچیده هستند، نشوید. یک حساب بازنشستگی مناسب برای خود پیدا کنید و حتماً در آن سرمایهگذاری کنید. عاقلانهاش این است که تمام دارایی خود را در یک سبد سرمایهگذاری قرار ندهید؛ همواره به فکر سرمایهگذاری ترکیبی باشید. تلاش کنید از درآمد سرمایهگذاری شماره یک، سرمایهگذاری شماره دو را ایجاد کنید و به همینترتیب از درآمد حاصل از سرمایهگذاری شماره یک و دو کسبوکار و سرمایهگذاری شماره ۳ را پایهگذاری کنید. همواره گفتهایم که این روش ترکیبی سرمایهگذاری یکی از کم ریسکترین روشهای سرمایهگذاری است. به این خاطر که اگر کسبوکار شماره ۳ دچار مشکل شود، بهراحتی میتوانید آن را نادیده بگیرید و درآمد کسبوکار شماره ۱ و ۲ را داشته باشید. بنابراین اینکه روی سرمایهگذاریهای خود اولویتبندی و ارزشگذاری کنید یک دیدگاه درست و حرفهای است. امیدواریم سرمایهگذاریهایتان همواره مؤثر و پرسود باشد و همواره در مسیر توسعۀ توانمندیها و مهارتها و سرمایهگذاری روی خودتان باشید.