سواد مالی مقولهای بسیار مهم برای هر جامعهای است که به فکر توسعه است. ثابت شده است که هر چه میزان سواد مالی یک جامعه بیشتر باشد راحتتر از پس چالشهای مالیاش برخواهد آمد و افراد آن کمتر اسیر اشتباه خواهند بود. برای مثال اگر سواد مالی کافی در ایران وجود داشت، خریدنهای عجولانه دلار در هنگام افزایش قیمت آن، کمتر میبود. در هر حال بیایید نگاهی به تاریخچه سواد مالی در کشور آمریکا بیندازیم تا ببینیم چطور میتوان این مهم را در کشور خودمان نیز پیاده کنیم.
سواد مالی آمریکا در قرن ۱۸: روزهای ابتدایی کار بانکها
سواد مالی در آمریکا بهاندازه تاریخ خود آن کشور قدمت دارد. فرایند آموزش اصول مالی در سالهای ابتدایی، به صورت «پخش اطلاعیه» بود و در مدارس آمریکا سواد مالی را به بچهها یاد نمیدادند و هیچ سازمانی برای آموزش سواد مالی در آمریکا وجود نداشت.
در آن دوره سواد مالی مردم به نکاتی که از والدین یا دوستان خود شنیده بودند، محدود میشد. قبل از به وجود آمدن بانکهای فدرال و دولتی، مردم پولهای خود را در جایی پنهان میکردند یا با آن فلزات ارزشمندی همچون طلا و نقره میخریدند، یا آن را تبدیل به ملک و... میکردند. اولین اسناد مربوط به آموزش سواد مالی در آمریکا به سال ۱۷۳۷ و به زمان ۳۱ سالگی بنجامین فرانکلین برمیگردد. فرانکلین در آن زمان صاحب مجلهای بود که در نسخه سال ۱۷۳۷ آن ستونی جداگانه به اسم «توصیههایی برای آنهایی که میخواهند پولدار شوند» مینوشت. این نشان میدهد که هیچ موسسه یا سازمان دیگری زودتر از بنجامین فرانکلین به مردم درمورد پسانداز و سرمایهگذاری توضیح نداده است.
سواد مالی آمریکا در قرن ۱۹
با وجود آنکه سواد مالی در آن دوران بسیار اهمیت داشت؛ اما همچنان فقدان موسسهای که آن را به مردم یاد بدهد، حس میشد. بالاخره در همین قرن بود که اولین جرقههای سوادآموزی مالی در آمریکا زده شد. در همین قرن بود که رفتهرفته «بانکهای پساندازی» که قرار بود به داد آمریکاییهای کمدرآمد برسند، به وجود آمدند. موسسان آن بانکها به کارمندان خود یاد میدادند که چطور به قدر کافی پول پسانداز کنند تا در صورت از کارافتادگی، دچار مشکلات جدی نشوند.
یکی از مهمترین مثالهای سوادآموزی مالی در آن قرن به اقدامات خارج از خاک آمریکا بازمیگردد؛ جایی که جیمز گیلبارت، مدیر بانک لندن اند کانتی انگلستان در سال ۱۸۴۹ یک مقاله مفصل با عنوان «توصیههای ده دقیقهای برای امنیت یک بانکدار» نوشت. گیلبارت در این مقاله پیرامون اهمیت افتتاح حساب بانکی نوشت و اصولش را برای آنهایی که هیچ درکی از این قضیه نداشتند، مو به مو توضیح داد. گیلبارت این مقاله را به دست عموم نیز رساند؛ زیرا عقیده داشت که سواد مالی فقط مختص ثروتمندان نیست و تمام مردم باید از اصول بانکداری و منافع آن مطلع باشند.
البته در اواخر قرن ۱۹ نیز در پی یک حرکت ملی، بنا شد تا به کودکان نیز نحوه پسانداز سکههای خرد را یاد بدهند تا نسل جوانتر آن زمان به اهمیت پسانداز واقف شوند.
سواد مالی آمریکا در قرن ۲۰
در این دوره مردم آمریکا شروع به درک اهمیت نقش سواد مالی در سلامت و ثبات خانواده و جامعهشان کردند. جنبش اسمیت در سال ۱۹۱۴ مهمترین تأثیر را در آن زمان در سوادآموزی مالی داشت؛ زیرا خدمات تعامل مالی را در بسیاری از دانشگاههای آن زمان وارد کرد. از آن پس در دانشگاههای کشور آمریکا برخی از موضوعات مالی کلیدی مانند مدیریت امور مالی شخصی تدریس میشد.
سوادآموزی مالی خوبی در آن دوران به وجود آمده بود؛ ولی اسمهای دیگری داشت؛ مثل اقتصاد خانه، امور مالی خانه، امور مالی خانواده یا اقتصاد مصرفکننده. این مقالهها همگی سنگبنای تحقیقات خانم هیزل کرک در سال ۱۹۲۰ نیز بود. موضوع اصلی پایاننامه کرک در دانشگاه شیکاگو، اقتصاد مصرفکنندگان و اقتصاد خانواده بود. مارگارت رید، استاد دانشگاه و مدرس اقتصاد خانواده نیز بهعنوان اولین یکی از پیشگامان تحقیق و مطالعه بر روی رفتار مشتری و رفتار خانواده در کشور آمریکا شناخته میشود.
در اواسط قرن ۲۰، فعالیتهای گسترده بسیار زیادی در شکلهای مختلف مانند چاپ نشریات مالی، مجلات مالی، برگزاری دورههای آموزشی مالی، انجام مشاورههای مالی صورت گرفت. اغلب این فعالیتها رایگان بودند و با هدف آموزش سواد مالی به آمریکاییها صورت گرفت. در این حرکت گسترده سوادآموزی مالی، بنگاههای اقتصادی بزرگ آمریکا مانند جنرال الکتریک، فورد، و کوکاکولا نقش بسیار مهمی را ایفا کردند.
در سال ۱۹۹۵ در آمریکا، ائتلاف جامپ استارت شکل گرفت. در این ائتلاف ۱۸۰ سازمان از بخشهای دولتی و خصوصی ،غیر انتفاعی و دانشگاهی با یکدیگر همکاری کردند. این ائتلاف با هدف آموزش سواد مالی در حوزه مدیریت مالی شخصی به دانشآموزان آمریکایی، استانداردهایی را برای آموزش سواد مالی به آنها تعیین کرده است. این استانداردها بهعنوان مبنایی برای آموزش مالی شخصی در سراسر ایالات متحده و برخی از کشورهای دیگر به کار گرفته شده است.
درست است که سوادآموزی مالی در آمریکا در زمان مناسب برای مردم این کشور به شکل رسمی درآمد؛ ولی نسلهای آن دوره مجبور بودند از دو جنگ جهانی اول و دوم و در پی آن پدیده افسردگی عظیم عبور کنند. این اتفاقات سبب شد تا نیاز مردم آمریکا به پساندازی برای زنده ماندن، بیش از هر زمان دیگری در تاریخ این کشور بشود؛ اما نسلی که پس از جنگ به دنیا آمد، یعنی نسل بیبی بومرها، از اقتصاد روان بازیابیشده آن زمان لذت کافی را برده بودند و به طور میانگین توانسته بودند در دو دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، ۱۰ درصد از درآمد خود را پسانداز کنند.
این نسل با وجود آنکه کشور نسبتاً آرامی را به ارث برده بودند و سواد مالیشان نیز بالاتر از نسلهای قبلیشان بود، نتوانسته بودند خود را بهخوبی مهیای بازنشستگی کنند که میتوان گفت در واقع یک فاجعه مالی شخصی را برای نسلهای بعدی یعنی نسل اکس و نسل هزاره به ارث گذاشتند.
سواد مالی آمریکا در قرن ۲۱
اهمیت سوادآموزی مالی بهعنوان یک اولویت مهم در هزاره سوم شناخته شد. موسسات مالی معتبر و تعداد زیادی از ابزارهای مالی به وجود آمد که میتوانست شرایط ثروت و جایگاه اجتماعی افراد را ارتقا دهد.
اکنون در مدارس سراسر کشور آمریکا میتوان ردپایی از سوادآموزیهای مالی را یافت. بسیاری از برنامههای آموزشی مانند «مانیفیت» و «جونیور اچیومنت» نیز بر آموزش سواد مالی متمرکز شدند که هر ساله به میلیونها دانشآموز درمورد نحوه مدیریت امور مالیشان و نهایتا رسیدن به اقتصاد ملی بهتر، درس میدهند.
به غیر از ارگانهای آموزشی، بسیاری از بانکها و موسسات مالی در آمریکا نیز امروزه برای بزرگسالان ابزارها و منابع سوادآموزی مالی مهیا میکنند تا زندگی بهتری برای خود بسازند. بسیاری از دانشگاههای این کشور نیز موضوع سلامت مالی را برای توسعه و آموزش هر چه بهتر سواد مالی، در دروس خود گنجاندهاند. وبسایتهای متعددی از جمله مایمانی نیز توسط خود دولت فدرال آمریکا برای آموزش اصول امور مالی به مردم، منابع رایگان در اختیارشان میگذارند.
پیشرفت تکنولوژی و نقش آن در سوادآموزی مالی نسلهای مختلف
ظهور و توسعه گوشیهای هوشمند جزء مهمترین اتفاقاتی بود که سوادآموزی مالی را وارد فاز جدیدی کرد. این وسایل، بسیاری از حد و مرزهایی که قبلا مردم را از دسترسی به ابزارها و اطلاعات مالی دور میساخت، برداشته است. امروزه هر آدمی میتواند ۲۴ ساعت شبانهروز و ۷ روز هفته تنها با چند کلیک به اطلاعات بیانتهای آنلاین دسترسی پیدا کند. بانکها نیز با پیشرفتهتر شدن تکنولوژی توانستند خدمات بانکداری آنلاین را در اختیار مشتریان خود قرار بدهند تا آنها نیز بتوانند در لحظه از تغییرات حساب بانکیشان مطلع شوند.
آمار نشان میدهد که در سال ۲۰۲۰، بیش از ۷۰ درصد از مجموع ثروت کشور آمریکا در دست نسل بیبیبومر و نسل سکوت قرار دارد. نسل اکس بهتنهایی پنج برابر نسل هزاره ثروت دارد؛ اما با این وجود بیشتر از نسلهای گذشته درگیر استرسهای ناشی از امور مالیشان هستند. از طرفی بیبی بومرها توانستهاند بهتر از نسلهای دیگر از بدهی دور بمانند، در حالی که نسل هزاره نشان دادهاند که در پسانداز کردن برای بازنشستگی بهتر عمل میکنند؛ اما متأسفانه نسل هزاره با وجود بالاتر بودن سواد مالیاش نسبت به نسلهای گذشته هنوز هم نتوانسته اتفاقاتی را که در سال های ابتدایی تولدشان رخ داده بود، تغییر دهند.
در نهایت نسل هزاره بهخوبی میداند که نسبت به والدینشان میبایست بازخورد بهتری به چالشهای مالیشان بدهند. نسل هزاره همچنان نیازمند سواد مالی بیشتری هستند، اگر میخواهند راهی برای عبور از چالشهای مالی فعلی بیابند. تنها ۷ درصد از این نسل سواد مالی مناسبی دارند و فقط ۲۵ درصدشان تقریبا یک مقدار از سواد مالی برخوردارند.
آینده سواد مالی
نسل Z (به طور تقریبی متولدین ۱۳۷۵ شمسی به بعد) متوجه مشکلاتی که نسل هزاره (به طور تقریبی متولدین دهه ۶۰ در ایران) با آن دست و پنجه نرم میکنند، شدهاند. بسیاری از افراد این نسل از آینده میترسند. آنها بهکلی از بدهی فراری هستند و آنهایی که شروع به استفاده از اولین کارت اعتباری خود میکنند نیز، آنچنان با اصولش آشنایی ندارند.
بسیاری از افراد این نسل برای سواد مالی خود به والدینشان متکی هستند که البته چیز خاصی هم قرار نیست نصیبشان شود؛ اما خوشبختانه این نسل با گوشیهای هوشمند و رایانههای پیشرفته بزرگ شدهاند که این یعنی نباید بهانهای برای عدم دسترسی به اطلاعات داشته باشند.
نسل Z علاقهمند به یادگیری اصول مالی در مدارس هستند و ۴۶ درصدشان اذعان داشتهاند که این دروس میبایست در مدارس آموزش داده شود. در مجموع جای تعجب نیست که در آینده کلاسهایی پیرامون ابزارهای ناشناخته مالی ظهور کند که نسل بعدی از آن استقبال شدید کند. به همین دلیل است که اهمیت سوادآموزی مالی همچنان باقی خواهد ماند و قطعا دیجیتالیتر خواهد شد.
سوادآموزی مالی در آینده حتما به صورت وبینار و ویدیو درخواهد آمد و بیشتر از آنکه به سمینار و کلاس منتهی شود به تکنولوژی متکی خواهد بود. بانکداری موبایلی و اپلیکیشنهای گوشی هوشمند صنعت مالی را دگرگون خواهند ساخت و به نسلهای بعدی این اجازه را میدهند تا بیشتر از قبل آماده استقلال باشند.