من هم مانند هر پدر و مادر دیگری، در جادهی پرفرازونشیب آموزشهای مالی به کودکانم قرار دارم. در طول مسیر، به زمانی که خودم درمورد پول آموزش میدیدم، بازگشتم. در گذشته اینطور گفته میشد که «بچه زرنگش خوبه»؛ اما معمولاً با حالت تمسخرآمیز میگفتند. من هم به این درک رسیدم که زرنگ بودن خیلی خوب است؛ اما نمیتوانم چیزی را که از قبل رخ داده است، تغییر دهم.
با این وجود، همهی ما هنوز فرصت تغییر نسل بعد را داریم و در این مقطع زمانی، «زرنگ» بودن یک امر فوقالعاده خوب محسوب میشود. دروس مالیای که من به کودکانم میآموزم، در واقع توصیههایی هستند که به نسخهی ۲۰ سال کوچکتر خودم میکنم. برخی از این نصایح آنهایی هستند که به خوبی در زمان جوانی کمکحال من بودهاند و بعضیشان آنهایی هستند که آرزو میکنم که کاش زودتر و در سن کمتر از آنها مطلع میشدم. همچنین این موارد، نصایحیاند که امیدوارم والدین دیگر نیز آنها را مدنظر قرار دهند تا فرزندانشان از مشکلاتی که من در جوانی داشتهام، مصون بمانند.
۱) کار اولویت اول است
تا وقتی که جوانیم، وابستگیها و اولویتهای کمتر و وقت بیشتری در اختیار داریم. قبل از آنکه ازدواج کنیم و بچهدار شویم، وقت آزاد زیادی داریم. برخی از این وقت که در اختیارشان است جهت دنبال کردن علایق خود، کمی کار و خوشگذرانی با دوستانشان استفاده می کنند. هیچکس در این مورد اشتباه نمیکند؛ اما فراموش نکنید که با این وقت اضافهای که در اختیار داریم، میتوان بیشتر کار کرد. آن شیفت اضافهای را که به شما پیشنهاد میشود، از دست ندهید؛ زیرا در غیر این صورت نفع خاصی نصیبتان نمیشود؛ به هر حال میخواهید به خانه بروید و پای تلویزیون بنشینید. بنابراین اگر میخواهید تا بیش از قبل، بدن و روحتان را تغذیه کنید، به سر کار بروید. فراموش نکنید که زندگی سالم در گروی اتخاذ تصمیمات صحیح است.
۲) کارمندی تنها روش کار کردن نیست
کارهای جانبی بسیار عالیاند. اینگونه کارها سبب تغذیه روحتان بوده و اگر مناسب باشند، حساب بانکیتان را نیز تغذیه خواهند کرد. انجام مشاغل جانبی سبب کاهش وابستگی به شغل اصلیتان میشود. پس از گذشت زمان، علاقهتان به کار کردن افزایش مییابد. بسیاری از مردم عاشق کارهای جانبیاند؛ در حالیکه بقیهی افراد، هیچ علاقهای به انجام کارهای اضافه ندارند. یکی از بزرگترین موانع یافتن شغل جانبی آن است که ما خودمان را راضی میکنیم که اینگونه کارها جواب نمیدهند. چند مورد از اینگونه بهانهها به این شکلاند:
- نمیتوانم همزمان شغل تماموقت داشته باشم و در بعدازظهر کار دیگری انجام بدهم. این طرز فکر اشتباه است. بهتر است تا زمانی که وقتی برای آموزش دارید و درگیر خانواده و فرزند نشدهاید، راههای کسب درآمد در انواع بازارها را یاد بگیرید. شما میتوانید در خانه باشید، در حالی که مشغول انجام وظایف خود و کسب درآمد هستید.
- شغل جانبی ارزش وقتی را که برای آن صرف میکنم، ندارد. آیا نشستن پای تلویزیون به مدت ۴ ساعت و پول نگرفتن در ازای آن، به کار نکردن میارزد؟
- انجام کارهای جانبی دشوار است. این یعنی من تنبلم. اگر نتوانید در سن کم کار جانبی انجام دهید، در درازمدت و وقتی که تعهدات زندگی و خانوادهتان بیشتر شود، نمیتوانید از پس آن بربیایید. در آینده، بهعلت تعهدات زیادی که دارید خسته خواهید شد و دیگر وقتی برای تنبلی نخواهید داشت.
- نمیدانم چه کار جانبیای انجام دهم. بله که میدانید. فقط کافی است کمی فکر کنید. وقتی ایدهای به ذهنتان میرسد، آن را اجرا کنید. احتیاجی به نقد و تحلیل فراوان نیست؛ اگر ایدهتان جواب نداد، از آن صرف نظر کنید. به هرحال، این یک شغل جانبی است.
۳) منتظر بزرگ شدن نباشید
اگر یک نوجوان ۱۵ ساله بگوید: «بهاندازهی کافی برای داشتن شغل ثابت، بزرگ نشدهام»، کاملاً صحیح گفته است؛ با این حال او بهاندازهی کافی برای آموزش دربارهی پول و کسب درآمد بزرگ شده است. اگر یک نوجوان ۱۷ ساله بگوید: «من بهاندازهی کافی برای انجام کارهای حرفهای، بزرگ نشدهام» نیز صحیح است. اغلب مراکز حرفهای، هیچ شخصی را بدون داشتن مدرک دانشگاهی استخدام نمیکنند. نوجوانان ۱۷ سالهای را می شناسم که در کارهایی مانند تنظیم اسناد ادارهها، بازاریابی، منشیگری و مشاغل حرفهای دیگر فعالیت می کنند.
اگر یک جوان در سالهای ابتدایی دههی دوم زندگیاش معتقد باشد که بهاندازهی کافی برای ریاست و سرپرستی یک شغل معتبر، بزرگ نشده، کاملا حرف درستی زده است. بسیاری از سمتهای ریاستی مختص اشخاصیاند که تجربهی بالا داشته باشند. من در ۲۲ سالگی سرپرست فروش شرکتمان شدم. شخص دیگر همسن من نیز درحال ساخت شغل مخصوص خود است. افراد بسیاری وجود دارند که در اوایل دههی ۲۰ به سمت مدیریتی و برپایی شغل خود دستیافتهاند. پس دوباره میپرسم: مشکل کجاست؟
دنبال دلیل و بهانه برای اجرایی شدن شغل جانبی نگردید. اگر ایدهتان جواب نداد، خود را محکوم نکنید. داستان زندگی افراد موفق را دنبال کرده و از ایشان الهام بگیرید. شاید برای انجام کارهای حرفهای و تخصصی و داشتن پستهای مدیریتی، کسب تخصص و داشتن سن مشخصی نیاز باشد؛ اما برای انجام خیلی از کارها نباید منتظر بزرگ شدن باشید و بهراحتی از سنین پایینتر میتوانید شروع کنید.
۴) درباره عادات مالی خود نگران باشید
نادیده گرفتن مسائل مالیتان، شما را آرام نخواهد کرد. کنار آمدن با عادات اشتباه فعلیتان دربارهی پول، شما را از لحاظ مالی به هیچجایی نمیرساند. شما میبایست کاملاً از ارزشها، رفتارها و باورهای خود درمورد پول آگاه باشید. این موارد محرک عادات مالی شما هستند. از عادات مالیتان مطلع و درمورد چگونگی استفاده از پولتان قاطع باشید. از زمانی که به طور کامل رابطهتان با پول را درک کنید، از مسائل مالی ترس نخواهید داشت؛ زیرا همهچیز تحت اختیارتان خواهد بود.
۵) استقلال مالی و بازنشستگی زودهنگام
استقلال مالی و بازنشستگی زودهنگام هر دو بسیار مهماند. این حرکت سریع، میبایست شروع گام برداشتن در جاده مالی زندگیتان باشد. اغلب کارشناسان معتقدند که میبایست حداقل ۱۰ درصد از حقوق خود را پسانداز کنید. اما بیایید به پسانداز ۵۰ درصدی فکر کنیم و آن را تا ۸۰ درصد نیز بالا ببریم! چرا ۸۰ درصد؟ چون من بر پایه حقوق سالیانه و باقی درآمدهای جانبیام، توانستهام به این رقم برسم. شما نیز میتوانید با محاسبهی تمامی هزینهها و درآمدهایتان، درصد پسانداز خود را پیدا کنید.
هدف اصلی از انجام این کار، این است که هزینههای کلتان را کاهش دهید تا جاییکه به یک نقطه پایدار برسند. سپس به قدر کافی از درآمدتان پسانداز کرده و آن را جهت سرمایهگذاریهای مناسب به کار بگیرید تا بتوانید با همان پسانداز، تمامی هزینههایتان را پوشش بدهید. با استفاده از این روش، حتی پس از بازنشستگی زودهنگامتان، درآمد حاصل از سرمایهگذاریهایی که کردهاید، همچنان تمامی هزینههایتان را بدون انجام هیچ کار اضافهای، پوشش میدهد. تاثیر مثبت این سرمایهگذاریها در شرایط مناسب اقتصادی حتی افزایش نیز مییابند.
۶) بچه زرنگش خوبه
برای تربیت نسلی آگاهتر از نسل قبل و برای فرزندانی که همواره دغدغه تربیتشان را داریم، باید بتوانیم آنها را با آگاهی کامل، در مسیر صحیح آموزشهای مالی قرار دهیم. این راه کمی دشوار با چند توصیهی عملی و کاربردی راحتتر و هموارتر خواهد شد. کافی است برای استقلال مالی کودکانتان منتظر بزرگ شدن آنها نباشید، فرزندانتان را متوجه اهمیت کار و داشتن درآمد کنید و طوری رفتار نکنید که کارمندی تنها راه کسب درآمد است. به آنها نشان دهید پسانداز و کاهش هزینهها در کنار داشتن درآمد میتواند آنها را به استقلال برساند.