احاطه شدن توسط افراد باهوش در تئوری فوقالعاده بهنظر میرسد، اما گاهی در عرصه عمل سخت و دشوار است. در این مقاله خواهیم آموخت که چگونه از مزایای کار کردن با افراد باهوش بهره بگیریم و دچار کمبود اعتماد به نفس نیز نشویم.
این جمله برای کارآفرینان مقدس است: افرادی را استخدام کنید که از خودتان باهوش تر باشند. هیچ رمز و رازی پشت این پند نیست. کارمندان باهوش و ماهر به اعمال مدیریت کمتری نیاز دارند، مدام چیزهای تازهای به شما میآموزند، و ضعفهایتان را به قوت تبدیل میکنند. هرچند منطق پشت این جمله تکراری ساده است، اما کارکردن با افرادی که از شما باهوش تر هستند، در عمل به این آسانیها هم نیست.
مشکل اینجاست که افراد غرور و منیت دارند و گاهگاه احساس خطر و ناامنی میکنند؛ و احاطه شدن توسط افرادی که از آنها باهوش ترند، حس بدی به آنها میدهد. البته افراد اندکی هستند که آزادانه به این قضیه اعتراف میکنند؛ اما در اغلب موارد، این مسئله باعث میشود که افراد در توجه به این نکته و اجرایی کردن آن شکست بخورند. حتی خاطرجمعترین افراد نیز هنگامی که با نابغهها احاطه شده باشند، اعتماد به نفس خود را در خطر میبینند.
پس آیا ممکن است که فرد بتواند ذهن خود را تقویت کرده و بدون از بین رفتن عزت نفساش از مزایای کار کردن با یک تیم از افراد باهوش بهره ببرد، یا لذت بردن از یک شرکت پُر از نیروهای نابغه نیازمند سالها روانکاوی است؟ البته که ممکن است. نیروهای کارکشته برخی از شرکتهای بزرگ دنیا، تجربیات خود را درباره کار با همتیمیهای باهوش تر از خود به اشتراک گذاشتهاند، تا کمکحال کسانی باشد که از کمبود اعتماد به نفس رنج میبرند. در ادامه تعدادی از این تجربیات را خواهیم خواند.
راهکارهای کار کردن با افراد باهوش تر از شما
نقاط قوت خود را بشناس
اگر استخدام شدهاید (و یا مالک یک کسبوکار هستید) باید چیزی برای ارائه به تیم داشته باشید. بهجای آنکه تمام حواس خود را معطوف مهارتها و آگاهیهایی کنید که ندارید، بر روی نقاط قوت خود متمرکز شوید.
پادشاه (یا ملکه) سوال کردن باش!
بر اساس گفتههای داگ ادواردز، اولین مدیر بازاریابی گوگل که در سال ۱۹۹۹ میلادی به این شرکت پیوست، زمانی که اطراف شما پُر از افراد باهوش باشد اولین واکنش پنهان کردن ناآگاهی و ندانستن است؛ اما این راه، اشتباه است. اگر سوال نپرسید، هیچگاه چیز تازهای یاد نخواهید گرفت. داگ ادوازد میگوید: « احساس راحتی از کار کردن با تیمی متشکل از افراد نخبه، اتفاقی نیست که یکشبه رخ بدهد. وانمود کردن به دانستن، بعدها دامن شما را خواهد گرفت. من عادت داشتم که از مهندسها بخواهم تا اطلاعاتشان را با زبانی کودکانه و ساده برایم توضیح دهند، تا کاملا متوجه شوم.»
تنها سوال ابلهانه، سوالی است که پرسیده نشود. پس همیشه و همیشه سوال بپرسید.
عجله نکن!
احساس راحتی از کار کردن با تیمی متشکل از افراد نخبه، اتفاقی نیست که یکشبه رخ بدهد. آگاه شدن نسبت به یک موضوع، و یاد گرفتن آن از همکاران باهوش میتواند روندی طولانیمدت و زمانبَر باشد؛ پس انتظار نداشته باشید یک هفته بعد از خواب برخیزید و ناگهان احساس راحتی بکنید!
جی ویکر، کارمند شرکت کورا، درباره تجربه خود چنین میگوید: «سالها طول میکشد تا به یکی از افراد ردهبالا در شرکت تبدیل شوید.»
حالت مقابل را تصور کن
لئو پلووتز، کارمند سابق لینکدین و گوگل، سالها تجربه حضور در محیطهای کاری سرشار از افراد نابغه را داشته است. او برای حفظ دیدگاه و نگرش، ترفندی ساده اما قدرتمند پیشنهاد میکند.
«چگونه خود را وفق میدادم؟ من حالت مقابل کار کردن با افراد باهوش را تصور میکردم؛ و آن حالت خیلی کمتر مجذوبکننده بود. در تجربه من، کار کردن با افرادی که از شما باهوش تر و باتجربهتر نیستند، ارزش آموزشی کمتری دارد، پاداش کمتری نصیب شما میکند، و خستهکنندهتر نسبت به کار کردن با افراد باهوش تر از خودتان است. کار کردن در کنار افراد باهوش، به شما کمک میکند که سطح خود را بالا بکشید.»
چیزهایی را که میتوانی کنترل کنی بهیاد داشته باش
مطمئنا وقتی صحبت از هوش ذاتی در میان باشد، ژنتیک نقش مهمی ایفا خواهد کرد؛ اما با اینحال هنوز یک فاکتور عمده وجود دارد که ۱۰۰ درصد تحت کنترل شماست. گوین شاتول میگوید: «شما نمیتوانید کنترل کنید که همیشه باهوش ترین فرد اتاق باشید، اما مطمئنا میتوانید خود را به آمادهترین فرد حاضر بدل کنید.» شما نمیتوانید باهوش تر شوید؛ اما میتوانید نسبت به هر فرد دیگری سختتر تلاش کنید. پس برای وفق دادن خود با محیط کار، باید بهسختی تلاش کنید؛ تا جایی که احساس کنید کاملا با گروه هماهنگ شدهاید.
برای وفق دادن خود با محیط کار، باید بهسختی تلاش کنید؛ تا جایی که احساس کنید کاملا با گروه هماهنگ شدهاید.
مطالعه کن!
این مورد بهنظر ساده میرسد، اما یکی از پرتکرارترین توصیههای این برنامه بوده است. چارلز مارتین میگوید: «چند سال پیش، من شانس این را داشتم که در یک شرکت موفق، همراه اساتید سابق دانشگاه MIT کار کنم. اولین چیزی که من مطالعه کردم، رساله دکتری مدیر اجرایی شرکت بود؛ تا بتوانم طرز فکر او را راحتتر درک کنم. این مطالعه، کار کردن با او بهعنوان همکار را برایم بسیار آسانتر کرد.»
مارک سیمچاک این توصیه را بسیار کوتاهتر بیان کرده است: «خیلی زیاد مطالعه کن.»
کتابهای مورد مطالعه خود را از موضوعات متنوع انتخاب کنید. احتمالا فکر کنید که نمیتوانید در موضوعات مختلف متخصص شوید؛ اما میتوانید از این کلید در بحثها استفاده کنید. ادواردز میگوید: «من تلاش کردهام تا جایی که در توان دارم از موضوعات گوناگون اطلاعات کسب کنم، تا در صورت نیاز بتوانم با یک دیدگاه متفاوت در بحثها شرکت کنم و در عین حال احمق هم جلوه نکنم!»
برای کارکردن با افراد باهوش خیلی زیاد مطالعه کنید تا در صورت نیاز بتوانید با یک دیدگاه متفاوت در بحثها شرکت کنید و در عین حال احمق هم جلوه نکنید.
رقابت نکنید
هرچه بیشتر رقابت کنید، کمتر یاد میگیرید و کمتر کارها را به سرانجام میرسانید. راجی چمریا توصیه میکند: «رقابت کردن را آغاز نکنید. روزی که این حقیقت را بپذیرید که همیشه افراد باهوش تر از شما وجود دارند، روند یادگیری برایتان بسیار آسانتر خواهد شد.»
ساراسواتی چاندرا با توصیه راجی چمریا موافق است، و میگوید: «رقابت نکن؛ بیندیش.»
به نتیجه بیندیشید
از حضور افراد باهوش استفاده کنید و به رشد دادن خودتان بیندیشید. بدانید در نهایت تلاش کردن، نتیجهی بیشتری از هوش در برخواهد داشت.