طمع به معنای تمایل نفس برای داشتن چیزی به دلیل آرزوی شدید است. طمعکاری همواره به عنوان ویژگیای منفی شناخته میشود. تصور غالبی که در مورد طمعکاران وجود دارد، پولدار بودن این افراد است. البته این تصور چندان هم بیاساس نیست؛ مدیران سرشناسی در دنیا وجود دارند که میلیونها دلار پول جمع میکنند درحالیکه کارگرانشان حداقل دستمزد را دارند. ابنزر اسکروچ، شخصیت پولدار و خسیس و طمعکار رمان سرود کریسمس و افراد طمعکار مانند او، پولدار نشان داده میشوند. ولی این مطلب میخواهد از زاویه متفاوتی به طمع بپردازد. گاهی طمع باعث بیپولی و فقر میشود. اما چگونه؟ در این مقاله شش طریق که طمع میتواند باعث فقر شما شود، بیان شده است.

۱) خواستن همهچیز
برخی افراد بدون احساس رضایت از آنچه دارند، بهدنبال داشتههایی هستند که زندگیشان را بهتر میکند یا حداقل آنها فکر میکنند که زندگیشان با این داشتهها بهتر میشود. آخرین مدل گوشی هوشمند، خودروی پیشرفتهتر، خانهٔ بزرگتر، تلویزیون مسطح ۸۰ اینچی، تراس و حیاط بزرگتر، قایق تفریحی و ... .
متأسفانه تمام این داشتهها هزینههایی در پی دارد و میتواند منجر به بدهیهای زیاد، وامهایی که نمیتوان پرداخت کرد و درنهایت از دست دادن همهچیز برای بازپرداخت به طلبکاران شود. همانطور که تایلر داردن بهخوبی در فیلم باشگاه مشتزنی گفته است: «چیزهایی که مال تو بودند، روزی از دستت میروند».
دربارۀ طمع محتاط باشید؛ خوشحالی بابت این وسایل و داشتهها گذراست.
۲) افراط در زندگی
غذا و نوشیدنی بیشتر! مقدار بیشتری از هر چیز! زمانی که طمع بهعنوان تمایل شدید و خودخواهانه به غذا و نوشیدنی نمود پیدا میکند، میتواند منجر به مشکلات زیادی در حوزهٔ سلامت شود و همانطور که همهٔ ما میدانیم مراقبتهای بهداشتی بسیار گران است. پرخوری درنهایت منجر به چاقی مفرط میشود و حدود ۲۱۰ میلیارد دلار از هزینههای مراقبت بهداشتی در آمریکا را دربرمیگیرد. یک فرد با چاقی مفرط، ۴۲ درصد بیشتر از یک فرد با وزن مناسب برای هزینههای بهداشتی خرج میکند و چاقی میتواند منجر به بسیاری از بیماریهای دیگر شود.
غیر از آن، طمع میتواند به شکل اعتیاد به الکل یا مواد مخدر نمود یابد. درحالیکه قطعاً عواملی چون افسردگی و سایر مشکلات روانی در اعتیاد نقش دارند، طمع میتواند در افزایشِ مسائل روانی منجر به اعتیاد به مواد مخدر مؤثر باشد. بهبود یافتن از اعتیاد پرهزینه است. مشکلات دیگری ناشی از سبک زندگی افراطی وجود دارد؛ ازجمله مرخصی کاری، فقدان انگیزه و هزینههای صرف شده برای حفظ این نوع زندگی.

۳) قانونشکنی
طمع میتواند باعث شود مردم کارهای عجیبی کنند که منجر به اعمالی غیرقانونی شود. این بدین معنا نیست که آنها برای دزدی به بانک میروند یا بهصورت آنلاین از پسانداز افراد کلاهبرداری میکنند؛ بلکه بیشتر شامل این است که آنها فرصتی برای کسب پول بیشتر با انجام کاری که به نظرشان بیخطر و البته غیرقانونی است، میبینند. سپس دستگیر شده و با محکومیت زندان و از دست دادن شغل مواجه میشوند.
یک نمونه از این افراد اسکات لندن است که زمانی یک حسابرس موفق در یک شرکت بزرگ حسابرسی بود. او حدود ۹۰۰هزار دلار در سال درآمد داشت؛ اما برایش کافی نبود. لندن تصمیم میگیرد اطلاعات محرمانهای دربارهٔ بعضی از مراجعینش را به یک دوست بفروشد. این کار بهعنوان تجارت داخلی محسوب میشود و مخالف قانون است. اگرچه او تنها ۷۰هزار دلار از این معامله به دست میآورد، توسط اف بیآی دستگیر و به ۱۴ ماه زندان محکوم شد.
بااینحال به نظرِ بعضی افراد، این قانونشکنیشان کمتر از آن چیزی است که منجر به دستگیری و فقر شود. تقلب در مالیات، حتی برای مقداری کم، جرم است و دزدی از مغازهها حتی اگر سه کمربند یا یک جفت تیشرت باشد، افراد را به زندان برده است.
طمع باعث میشود به جای بخشیدن پول خود، آن را از راههای مختلف از دست بدهند.
۴) خودداری از سخاوت
یک روایت غلط وجود دارد که میگوید هر فرد پولداری خسیس است و هر فرد فقیری سخاوتمند. درواقع این موضوع درست نیست. رابرت کیوساکی، استاد اقتصاد، یک برنامۀ رادیویی یکساعته دربارهٔ این موضوع دارد. ایدۀ اصلی او این است: داشتن یک روحیهٔ سخاوتمندانه و بخشیدن به دنیایی که سود این بخشش را به تو باز میگرداند. سرمایهگذاری در افراد و پروژههایی که پتانسیل واقعی دارند، باعث به دست آوردن پاداش میشود.
احتکار لوازمی که به کارمان نمیآید، کمک نکردن به خیریهها و انباشت ثروت، راه مناسبی برای مدیریت پول نیست. سخاوتمند بودن و انجام اعمال نیک، ثروت بیشتری را برای ما به همراه دارد.

۵) قمار کردن
داستانهای بسیاری در این خصوص خواندهایم و فیلمهای بسیاری دیدهایم. قمار میتواند در عرض چند ثانیه برای افراد ثروت زیادی به همراه بیاورد؛ اما در مورد اکثریت افراد، این کار با از دست دادن دارایی همراه است. با حرص و طمع، چندبار قمار کنید و بعد منتظر شروع یک روند غمانگیز از دستدادن پول باشید. هرساله میلیونها نفر قمار میکنند و تعداد کمی از آنها خوششانس هستند؛ ولی برای بیشتر افراد قمار تنها یک سرمایهگذاری پرمخاطره است. برنده یا بازنده، آنها دست میکشند، اما ۲ درصد از افرادی که قمار میکنند، بهشدت معتاد میشوند و طمعشان زیادتر میشود. پیروزی باعث افزایش آدرنالین میشود. آنها بیشتر و بیشتر میخواهند. آنها میخواهند پولهایشان را دو برابر ببینند، ولی قبل از اینکه بفهمند چه اتفاقی افتاده است، برای پس گرفتن پولی که زمانی داشتند، همهچیز را از دست دادهاند.
۶) طمع جمعی
متأسفانه این نه طمع فردی بلکه طمع جمعی است که بر کیف پول ما تأثیر دارد و در بعضی موارد افراد را در فقر نگه میدارد. بسیاری از ما کمی از آن را احساس میکنیم؛ اما برای بعضی افراد علت مشکلات بزرگ است.
مثال اخیر این موضوع رستورانهای زنجیرهای Wendy's در آمریکا است. برندهای بزرگ فستفود با ایجاد کیوسکهای سلفسرویس اتوماتیک، به قانون افزایش دستمزد کارگران تا حداقل ۱۵ دلار برای هرساعت، واکنش نشان دادند. تاد پنگر، مدیر ارشد فنی (که در سال ۲۰۱۴ بیش از ۳ میلیون دلار غرامت پرداخت کرده بود) گفت: ما به جستجوی ابتکارات فنآورانه برای جبران ضررهای ناشی از افزایش دستمزد کارگران ادامه میدهیم، چه یک کیوسک سفارش شخصی مشتری باشد یا یک کیوسک که در پشت رستوران بیشتر بهصورت خودکار عمل میکند. نکتهٔ اخلاقی این داستان، مسألهٔ مخارج یک زندگی است در حالی که فرد شغلی ندارد.
مدافعان میگویند این مشاغل مقطعی هستند؛ اما باوجود بسیاری از مشاغل تولیدی که تغییر میکنند، استخدام کارگران کمدرآمد که کار را بهصورت روزمزد انجام میدهند و پیدا کردن یک شغل با درآمد مناسب که به تحصیلات و تجربهٔ زیاد احتیاج نداشته باشد، سختتر میشود؛ چیزی که خیلی از مردم هرگز شانس به دست آوردن آن را نداشتند.
البته، بحران بزرگ اقتصادی سال ۲۰۰۸ آمریکا نیز به علت حرص و طمع زیاد ایجاد شد و این موضوع بر میلیونها تن از صاحبان خانه تأثیر گذاشت و منجر به ورشکستگیشان شد. میتوان گفت اگر شما فردی با کمترین میزان طمعورزی روی این سیاره هستید هم باز در زندگی روزمرهتان تحتتأثیر حرص و طمع دیگران قرار خواهید گرفت.
همانطور که دیدیم، طمع نه فقط زندگی خود فرد را به ورطۀ نابودی میکشاند، بلکه برای دیگران نیز مشکلساز است. بهتر است هر فرد به خود بنگرد و ببیند آیا این ویژگی در او وجود دارد یا نه. اگر پاسخ مثبت بود به فکر باشد؛ زیرا طمعورزی مسئلۀ کماهمیتی نیست که بتوان از آن بهسادگی عبور کرد.