در بخش اول با 3 عاملی که منجر به اتخاذ تصمیمهای مالی اشتباه میشوند آشنا شدیم. گفتیم که معمولاً شرایط مالی دشوار و فشارهای روانی ناشی از بیپولی منجر به این تصمیمات میشود. همچنین در ادامه به دو عامل دیگر از جمله «عدم خودکنترلی» و مسئلهی «سن» اشاره کردیم. در این بخش هم به 4 عامل دیگر خواهیم پرداخت.
۴) ریاضیتان اصلاً خوب نیست
قیمت یک توپ و یک کفش با هم ۱۱۰ هزار تومان است. قیمت کفش ۱۰۰ هزار تومان بیشتر از توپ است. قیمت هر کدام چقدر است؟
بیشترِ مردم میگویند که قیمت کفش ۱۰۰ هزار تومان است و قیمت توپ ۱۰ هزار تومان؛ اما پاسخ درست چیز دیگریست: کفش ۱۰۵ هزار تومان و توپ ۵ هزار تومان است. این یکی از نمونههای رایج محاسبات ریاضیاتی است که افراد در آن گمراه میشوند و درنهایت به تصمیمگیریهای نادرستِ مالی ختم میگردد. برای همین است که فروشندگان از چندین پیشنهاد تخفیف استفاده میکنند تا خریداران را سردرگم کرده و آنها را مجاب به ولخرجی کنند. یکی از پیشفرضهای علم اقتصاد کلاسیک این است که مشارکتکنندگان در بازار بهصورت منطقی عمل میکنند؛ اما واقعیت چیز دیگریست. به گفتهی پژوهشگران، امور مالی آنقدری پیچیده و درهمتنیده هستند که نمیتوان در یک آن، بدون هیچ خطایی، همهی جوانبشان را در نظر گرفت و دست به عملی تماماً سنجیده زد. همانطور که انتظار میرود، قادر نیستیم تصویری تمام و کمال از وضعیت اقتصادیمان را همیشه در ذهن داشته باشیم. راهحلی که ممکن است به ذهنمان خطور کند این است که امور مالیمان را به چندین بخش تقسیم و جداگانه به هرکدام رسیدگی کنیم.
این واکنش را میتوان واکنشی منطقی در مقابله با یک وضعیت پیچیده تلقی کرد؛ اما از آنجایی که امور مالی بهشدت بههموابسته و درهمتنیدهاند، تقسیمکردنشان به بخشهای جداگانه منجر به تصمیمگیریهای غیرمنطقی میشود.
پروفسور نیک چاتر میگوید این یعنی مردم معمولاً ناچار به وام گرفتن میشوند، درحالیکه در جای دیگری کلّی پسانداز دارند. او ادامه داده است: «از دیدگاه یک اقتصاددان این کاملاً غیرمنطقیست؛ چون باید کُل داراییتان را در نظر بگیرید و آن را بهخوبی مدیریت کنید، و این یعنی باید وام یا بدهیتان را با پساندازتان پرداخت کنید؛ اما ما اینطوری فکر نمیکنیم.»
۵) از طول عمرتان بیخبرید
بزرگترین تصمیم مالیای که بسیاری از افراد در زندگیشان میگیرند، این است که ملکی میخرند و آن را به رهن یا اجاره میگذارند؛ اما پس از آن، رسیدگی به حقوق بازنشستگی از بیشترین اهمیت برخوردار است. مهمترین چیزی که در این بین از آن بیاطلاعیم، طول عمرمان است.
پژوهشهای متعددی وجود دارد که نشان میدهد افرادِ جوانتر بهشدت مقدار پولِ لازم برای داشتن یک دورهی بازنشستگیِ مناسب و درخور را دستکم میگیرند.
۶) در تصمیمگیریها و مواجهه با امور پیچیده ناتوان میشوید
با توجه به اینکه هر تصمیمی پس از مقایسهی همهی گزینههای موجود گرفته میشود، وجود گزینههای پُرشمارْ انتخاب کردن را دشوار میکند.
پژوهشی از دانشگاه کلمبیا در سال ۲۰۰۰ نشان داد ما در مواجهه با انتخابهای بیشازاندازه زیاد، قادر به تصمیمگیری نیستیم. پژوهشگرانْ افرادی را به آزمایشگاه آوردند و از آنها خواستند که یک شیشه مربا انتخاب کنند که بعد میتوانستند رایگان با خودشان ببرند. یکی از گروهها با سه انتخاب روبهرو بود، گروهی دیگر چهار انتخاب داشت و گروه سوم با ۲۰ انتخاب متفاوت مواجه بود. آن دو گروهی که با انتخابهای کمی روبهرو بودند، براساس ترجیحاتشان تصمیمی منطقی گرفتند؛ اما اعضای گروهی که باید از بین ۲۰ مربای مختلف یکی را انتخاب میکردند، موفق به تصمیمگیریِ منطقی نشدند، بلکه بهواسطهی انتخابهای زیاد سردرگم شدند و نهایتاً تصمیمهایی شتابزده گرفتند.
ما نیز وقتی با مسائل مالی روبهرو میشویم، دچار چنین چیزی میشویم و رایجترین سازوکار مقابلهایمان در این وضعیتْ گریز از تصمیمگیریست. پروفسور چاتِر میگوید که بیشترِ افراد همان کاری را میکنند که دفعهی پیش کرده بودند.
زمانی که افراد یک برنامهی سرمایهگذاری را در پیش میگیرند، میزان ریسکی را که میتوانند متحمل شوند در نظر میگیرند؛ اما همانطور که پروفسور چاتِر توضیح میدهد، «این یک محاسبهی مطلق و دقیق نیست، بلکه نسبیست. اینطور است که گزینههای موجود را در نظر میگیریم و اگر خودمان را چندان ریسکپذیر محسوب نکنیم، سراغ گزینههای کمریسکتر خواهیم رفت. هرچند، اگر شما گزینههای متفاوتی را در اختیار همان فرد بگذارید، آنها باز هم سراغ موارد کمریسکتر در این گزینهها خواهند رفت. چیزی که در ذهنشان میگذرد به این شکل است: "گزینههای موجود از این قرار است؛ من از ریسک کردن خوشم نمیآید؛ پس یکی از گزینههای کمریسکتر را انتخاب میکنم." نکته اینجاست که همیشه براساس گزینههایی که در اختیارشان قرار گرفته عمل میکنند» و نزد خودشان استانداردی ندارند.
هنگامی که با تصمیمگیریهای جدید روبهرو میشویم، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد این است که ببینیم بقیه در این شرایط چگونه عمل میکنند. رویکرد تقلیدی در امور مالی معمولاً جواب نمیدهد و ما را در یک مسیر اشتباه قرار میدهد.
۷) همان کاری را میکنید که بقیه میکنند
هنگامی که با تصمیمگیریهای جدید روبهرو میشویم، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد این است که ببینیم بقیه در این شرایط چگونه عمل میکنند. رویکرد تقلیدی در بسیاری از موقعیتها ممکن است جواب دهد؛ اما در امور مالی اینطور نیست.
پروفسور تافلِر، از مدرسهی کسبوکار وارویک، میگوید وقتی مردم میخواهند زمینهای برای سرمایهگذاری پیدا کنند، دقیق و سازمانیافته به گزینههای موجود نمیاندیشند، بلکه نگاه میکنند ببینند بقیهی افراد بیشتر کجاها سرمایهگذاری میکنند.
به همین ترتیب، اگر همهی اطرافیانمان مدام وام میگیرند و رسیدگی به بیمه و دوران بازنشستگیشان را به تعویق میاندازند، خیالمان راحت است که مشغول انجام همان کاری هستیم که بقیه میکنند. لحظهای به این فکر نمیکنیم که آیا بقیه راه درستی را در پیش گرفتهاند یا خیر.
حالا بهتر از هر کس دیگری میدانید که چه عواملی در تصمیمات اشتباه شما دخیل است. پس برای گرفتن تصمیمهای درست مالی این توانایی را در خود تقویت کنید تا فشارهای روانی ناشی از بیپولی را کنترل کنید؛ زیرا در غیر این صورت این فشارها شما را در دام اشتباهات و بیپولی بیشتر میاندازد. اگر در معرض وسوسهی شدید برای پول خرج کردن هستید خودتان را کنترل کنید. این را به یاد داشته باشید که با بالاتر رفتن سنتان ممکن است تصمیمات نادرست بیشتری بگیرید. با اعداد آشتی کنید و فراموش نکنید فرار کردن از تصمیمگیری همیشه به ضرر شما خواهد بود.
با توجه به اینکه هر تصمیمی پس از مقایسهی همهی گزینههای موجود گرفته میشود، وجود گزینههای پُرشمارْ انتخاب کردن را دشوار میکند. ما نیز وقتی با مسائل مالی روبهرو میشویم، دچار چنین چیزی میشویم و رایجترین سازوکار مقابلهایمان در این وضعیتْ گریز از تصمیمگیریست.