آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چقدر باید پول در بیاورید تا ثروتمند درنظر گرفته شوید؟
جالب است که مدارک تحصیلی برای ثروتمند شدن و اینکه ثروتمندان چگونه پول تولید می‌کنند، هیچ ارتباطی ندارد. اما سرمایه‌گذاری در سهام، املاک و مستغلات و سرمایه‌گذاری در سایر دارایی‌ها می‌تواند در این سفرِ رسیدن شما به ثروتمندی کمک کنند. درواقع خیلی بیشتر از تحصیلات شما، این موارد هستند که سبب غنی شدن شما می‌شوند.
من به عنوان یک خانم، همواره دوست داشتم که ثروتمند شوم و قبل از اینکه ازدواج کنم مایل بودم که ثروتمند شده باشم. بعد از اینکه مدرسه را به اتمام رساندم شروع به مطالعه بر روی کسب و کار و سرمایه‌گذاری کردم و در هر مقطعی تلاش کردم که تصمیمات هوشمندانه‌ای را اتخاذ کنم. منابع خود را مورد ارزیابی قرار دادم و سعی کردم از داشته‌ها و منابع خود سرمایه ایجاد کنم. با استفاده از مفاهیمی مانند حقوق صلح آمیز، قادر به کسب رقم قابل توجهی در سال در دانشکده بودم. همینطور توانستم برادر کوچکترم را نیز در یک مدرسه سطح بالا، بدون نیاز به وام ثبت نام کنم و این در حالیست که بسیاری از همکاران و دوستان من از وضعیت مالی‌شان در رنج بودند.
پیشنهاد مطالعه: ثروت حقیقی چیست؟ آیا شما می‌توانید پولدار باشید؟
بعضی از افراد پس از به چالش کشیدن خود و به دست آوردن مقداری سرمایه احساس می‌کند که ثروتمند شده‌اند اما در واقع سرمایه‌داری چیزی بیشتر از افزایش قدرت خرید برای خرید فرضا ماشین گران‌قیمت و یا رفتن به یک سفر تفریحی است.
چه کسی ثروتمند است؟
خانواده‌های معمولی آمریکایی امروز از بالاترین سطح زندگی در تمام دوره‌های تاریخی قبل برخوردار هستند. آن‌ها می‌دانند که به چه چیزهایی باید اعتماد کنند و کدام رسانه‌های عمومی برایشان مناسب است. آن‌ها به شدت تلاش می‌کنند تا در بین خانواده‌شان راحتی و نفوذ بیشتری را ایجاد کند و تلاش می‌کنند تا ثروت را در زندگی خود سرازیر کنند. نوآوری‌های تکنولوژیکی و بهره‌وری‌ها در پایین‌ترین مناطق آمریکا نیز به خوبی مشهود است. تقریبا در هیچ خانه‌ای نیست که ماشین لباسشویی مدرن موجود نباشد. به طور معمول هر خانواده آمریکایی حدود ۴۰ ساعت بیشتر در هفته نسبت به اجداد خود در آرامش است. البته که متاسفانه این مقدار را با صرف کردن وقتشان جلوی تلویزیون تباه می‌کنند و این نشانه یک جامعه مصرفی است.
خانواده‌ها در حال حاضر در آمریکا دارای دو اتومبیل هستند معمولاً یک اتومبیل مسافرتی و یک اتومبیل درون شهری. خانه‌های آن‌ها معمولا با تهویه مطبوع و سیستم حرارت مرکزی کنترل می‌شود. تقریباً هیچ خانه‌ای نیست که آب سرد و گرم نداشته باشد و اینترنت با سرعت بالا تقریبا در تمام خانه‌ها موجود است.
نسل جدید تلویزیون‌ها دیگر همچون قبل نیست و تلویزیون‌های امروزی قادر به نمایش رنگ‌های درخشان با صدای باور نکردنی هستند و مجموعه‌ی بی‌نهایتی از رسانه‌های مختلف دارند. با این‌حال این خانواده‌ها با چنین سطحی از رفاه و آسایش ثروتمند محسوب نمی‌شوند.
دولت آمریکا در حال حاضر یک زن و شوهر متاهل با دو فرزند که ۴۴ هزار دلار در سال درآمد داشته و تحت تعاریف خاصی قرار دارند را یک خانواده سطح پایین در نظر می‌گیرد و رسیدن به یک تا دو درصد برتر جامعه معمولا کمی دشوار است.
پیشنهاد مطالعه: خواسته‌ها مهم‌ترند یا نیازها؟
چرا ۹۰ درصد طبقه متوسط ثروتمند نمی‌شوند؟
کسانی که از وضعیت مالی متوسطی برخوردارند عموماً نشانه‌هایی از ناآگاهی اقتصادی را نشان می‌دهند. سواد مالی ویژه کسانی است که از لحاظ مالی نیز ثروتمند هستند؛ بله این یک واقعیت کاملا درست است. هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی و آموزشی خانواده‌های ثروتمند معمولا بیشتر از سایر خانواده‌هاست؛ این نه به دلیل ثروتمند بودن آن‌ها بلکه به این دلیل است که آن‌ها نمی‌خواهند دچار بیماری شوند و یا هزینه‌های خیلی بیشتری بابت بیماری بپردازند و همینطور آن‌ها بابت آموزش خود هزینه‌های زیادی می پردازند تا بتوانند به مراتب خود را ثروتمندتر کنند.
البته مواردی که در بالا اشاره کردیم جزو واقعیت‌هایی بود که به هر صورت تغییری نمی‌کند اما به صورت جزئی امکان تغییر آن برای تمام افراد فراهم است. به این معنا که مواردی که ما به آن‌ها می پردازیم باعث می‌شود که شما به عنوان یکی از افراد ثروتمند جامعه در چند سال آینده قرار بگیرید اما به طور کلی نمی‌توان نود درصد افراد متوسط و رو به پایین جامعه را ثروتمند کرد. همواره این نسبت پایدار خواهد بود؛ با این حال شما باید تمام تلاشتان را برای ثروتمند شدن انجام دهید و در سیر تکامل انسان، از لحاظ مالی نیز رفتارهای تکامل یافته انجام دهید، به عبارت ساده‌تر سواد مالیتان را بالا ببرید و اقدام کنید.
مردم از زندگی خود عموماً راضی هستند یعنی آن‌ها از آن چیزی که «درک می‌کنند» رضایت دارند. در واقع از کیفیت زندگیشان هنگامی که نیازهای حداقلی خود را مورد بررسی قرار می‌دهند و قدرت برآورده کردن نیازهایشان را ارزیابی می‌کنند یک رضایت نسبی دارند. این به آن معناست که فردی که سالیانه ۲۵ هزار دلار درآمد دارد خوشبخت است و اگر این ۲۵ هزار دلار را به ۱۵۰ هزار دلار در سال افزایش دهد خوشبخت تر خواهد شد و اگر حالا این رقم را به عدد ۵۰۰ هزار دلار در سال برساند احساس رضایت به مراتب بیشتری نسبت به قبل دارد.
میل شدید افراد به ثروتمند شدن چیزیست که به صورت ذاتی در درون همه انسان‌ها وجود دارد. آن‌ها دوست دارند نسبت به قبل ثروتمندتر، نسبت به همسالان، نسبت به اعضای خانواده، نسبت به دوستان و همکاران و همسایگانشان وضعیت ثروت و مالی بهتری داشته باشند.
اما این میل تنها در ۵۰ درصد افراد دنیا وجود دارد! با همین درصد به خوبی می‌توانیم متوجه شویم که چرا نمی‌توان نسبت کلی یا درصد زیاد افراد متوسط رو به پایین جامعه را کاهش داد به دلیل اینکه آن‌ها مایل به ثروتمند شدن نیستند.
در ادامه آن ۵۰ درصدی که تمایل به ثروتمند شدن دارند نیز، بسیاری راه آن را نمی‌دانند و در این زمینه آگاهی ندارد. آن‌ها نمی‌دانند که از پول خود چه استفاده‌ای باید کنند. اگر به آن‌ها یک میلیون دلار هم بدهید آن‌ها نمی‌دانند که چطور باید از این پول استفاده کنند. شاید یک دوره زمانی کوتاه بسیار خوش و شاد سپری کنند و به تعطیلات بروند ولی در نهایت پولشان تمام شده و به سرکار قبلیشان باز خواهند گشت.
در این مطلب در مورد مفهوم ثروت صحبت کردیم. در بخش دوم این مطلب به معیارهای ثروتمند بودن می‌پردازیم.
