شغل خود را چگونه انتخاب کنیم؟ درآمد شغل مهمتر است یا علایقمان؟ گاهی لازم است از علایقمان چشمپوشی کنیم. چندی پیش به مطلبی از مایک روو (Mike Rowe) برخوردم که توصیه میکرد برای پیشرفت مالی، علایقتان را دنبال نکنید. این جمله شاید در ظاهر احمقانه به نظر برسد و بیشتر بررسی نشود؛ ولی بر خلاف چیزی که فکر میکنیم، نهتنها حرفی احمقانه نیست، بلکه توصیهای صحیح است.
طبیعتاً همهی ما میخواهیم فقط کارهایی را که دوست داریم، انجام بدهیم و توصیههایی این چنینی را دنبال کنیم: هیچوقت از رویاهایت دست نکش!
هر کاری را که از انجامش لذت میبری، انجام بده و حتی یک روز را هم با کار کردن از دست نده!
در کارهایی که دوستشان نداری احتمالاً شکست میخوری، پس فقط علایقت را دنبال کن! قطعا این جملات زیباتر و خوشایندتر هستند؛ ولی برای اکثریت قریب به اتفاق ما، توصیههایی عملی نیستند. وقتی به چیزی علاقه دارید، بهتر است آن را در اوقات فراغتتان دنبال کنید؛ ولی وقتی حرف کار به میان میآید، دنبال موقعیتهای پردرآمدتر باشید.
به دنبال علایقتان نباشید
چه از سر اجبار و چه با اختیار خودمان، بیشتر ما کاری را که رویای کودکیمان بوده، پیدا نمیکنیم. با این حال، انتخاب شغلی متفاوت، به این معنی نیست که قدرت ریسکمان را از دست میدهیم. جای نگرانی وجود ندارد، چرا که قرار نیست کارهای موردعلاقهمان رها کنیم. همیشه میتوانیم دنبال علایقمان برویم. پس لزومی ندارد زندگیمان را صرفاً وقف کارهای موردعلاقهیمان کنیم.
برای ثروتمند شدن، به جای علایقتان دنبال مشاغل پردرآمدتر باشید.
به عنوان مثال مایک همیشه میخواست مثل پدربزرگش مجسمهساز شود و سالها به دنبال علاقهاش رفت، تا زمانی که متوجه شد علاقه داشتن در زمینهای، دلیل بر استعداد داشتن و موفقیت در آن نمیشود.
اگر او هم مثل بسیاری از مردم، فکر میکرد که هیچوقت نباید از رویاهایش دست بکشد، احتمالاً مجسمهسازی فقیر میشد که بهسختی زندگیش را می گذراند و از هر لحظهی آن متنفر بود.
مایک پس از مشورت با پدربزرگش، مجسمهسازی را رها کرد و به دنبال شغل بهتری رفت. او در مسیر جدیدی که انتخاب کرده بود، بسیار معروف و الگو و الهامبخش میلیونها نفر شد و بیشتر از چیزی که تصورش را میکرد پولدار شد. بهجرئت میتوان گفت که مایک بهخوبی توانست به شغل جدیدش یعنی تجارت علاقه پیدا کند.
سعی کنید به شغلتان علاقهمند شوید
مایک واقعا به تجارت علاقهمند شده بود تاجایی که پس از چند سال:
با نامزدهای ریاست جمهوری برای ایجاد مشاغل جدید به رایزنی میپرداخت.
در تصمیمات مجلس سنای آمریکا اظهار نظر میکرد.به جوانان مشاورهی شغلی میداد.
در طول این سالها مایک بیشتر از قشر مرفه، با افراد زیر خط فقر در تماس بود و با آنها کار میکرد و حالا به این نتیجه رسیده است که این افراد با وجود مشاغل سختی که دارند، جزو شادترین افراد جامعهاند؛ چراکه زندگی متعادلی دارند، با وجود این که هیچ کدامشان به دنبال کارهای مورد علاقهشان نرفتهاند و تنها دنبال کسب درآمد بودهاند.
مشاغل رویایی، در رویاها میمانند!
حقیقت تلخی است؛ ولی بیشتر ما استعداد فوقالعادهای نداریم. بیشتر مشاغل رویایی برای کسر کوچکی از انسانها قابل دسترسی هستند و بیشتر ما در کارهای مورد علاقهمان آنقدر استعداد نداریم که بتوانیم از طریق آن امرار معاش کرده و زندگی ایدهآلی داشته باشیم. به این بخش از سخنان خبرنگاری قدیمی دقت کنید:
«هر کس که فکر میکند سعادتمندی امری طبیعی است و باید در زندگی همه اتفاق بیفتد، سخت در اشتباه است و دارد وقتش را تلف میکند. در زندگی واقعی، توپهای کمی گل میشوند، افراد کمی در قرعهکشیها برنده میشوند، بیشتر کودکان در آینده افرادی معمولی میشوند، بیشتر ازدواجهای موفق، رویایی نیستند و با فداکاری زیادی پابرجا ماندهاند، بیشتر مشاغل بیش از هر چیز دیگری، خستهکنندهاند. زندگی، مانند سفر با قطاری قدیمی، پر از سختیها، ناملایمات، ناکامیها و خستگیهاست و تنها گاهی خوشیهای زودگذرش را نشانمان میدهد.»
اگر به نقاشی، عکاسی، قایقرانی، کوهنوردی یا هر چیز دیگری علاقه دارید، خیلی خوب است، ولی مشاغل زیاد و پردرآمدی برای دنبال کردن این علایق وجود ندارند.
پس وقتی میخواهید شغلی انتخاب کنید، علایقتان را کنار بگذارید و دنبال موقعیتهای پردرآمدتر باشید.
شما هم دست به کار شوید!
نظر شما چیست؟ توصیههای ما مفید بودند یا خیر؟ آیا شما از طریق انجام کارهایی که دوست دارید امرارمعاش میکنید؟ یا شغلتان بیشتر کاربردی است؟ حدس من این است که رسیدن به استقلال مالی برای بیشتر ما آنقدر انگیزهبرانگیز است که میتوانیم انجام کارهای مورد علاقهیمان را به تعویق بیندازیم! نظرات خودتان را با ما درمیان بگذارید.
حقیقت ایناست: استقلال مالی بسیار مهمتر از آمال و آرزوهای رویایی دور از دسترس است.