aaalafkherstext

ورود
x
یا
x
ثبت‌نام
x

یا

۴ درس آموزنده برای آموزش مدیریت مالی شخصی به کودکان + فایل صوتی

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

اصول مدیریت مالی شخصی به بودجه‌بندی، پس‌انداز و سرمایه‌گذاری باز می‌گردد. بهتر است کودکان را با این مسائل در جریان زندگی آشنا کنیم و آن‌ها را از فواید این رفتار‌های درست مالی آگاه کنیم. در این مطلب، با چهار درس آموزنده درمورد آموزش‌های مالی کودکان آشنا می‌شویم.

مسائل مالی را با مثال برای کودکانتان توضیح دهید

اگر فرزند زیر ۱۴ سال دارید، هیچ‌گاه از اهمیت صحبت کردن درمورد مدیریت پول با او غافل نشوید. بهتر است بدانید که مؤثرترین روش برای آموزش مفاهیم پولی به فرزندان‌تان، «پیش رفتن با مثال» است. شما همواره می‌بایست به‌وسیله‌ی فعالیت‌هایی مانند خرید کالاها، توضیح درمورد چگونگی کارایی پول، دلیل اصلی کار کردن مردم، چگونگی استفاده از پول به‌عنوان یک ابزار کارآمد و تقریباً ۵۰۰ مورد آموزشی دیگر، با کودکان‌تان تمرینات مستمری انجام دهید؛ فعالیت‌هایی که تعدادشان حتی به نصف چیز‌هایی که کودک‌تان در آینده نیازمند آن‌ها خواهد شد هم نمی‌رسد.

در این مقاله، «مت برید»، ۳۰ ساله و فارغ‌التحصیل رشته فناوری اطلاعات، مهم‌ترین نکاتی را که از والدین دلسوزش درباره‌ی مدیریت پول یاد گرفته، در اختیار ما قرار خواهد داد.

کودکان بسیار باهوش‌تر از آنند که به نظر می‌رسند. آن‌ها هر قدمیرا که برمی‌دارید، موشکافانه زیر نظر دارند. همین بهترین دلیل این است که چرا «پیش رفتن با مثال» مفیدترین روش برای آموزش چنین دروسی به آن‌ها است. کودکان ذاتاً کنجکاوند و همواره درحال پرسیدن سؤالات بی‌شماری درمورد چگونگی به انجام رسیدن کارهای مختلف هستند. اگر آگاهانه اجازه‌ی شکوفایی طبیعی این امر را به آن‌ها بدهید، نتیجه‌ی بهتری نسبت به آموزش‌های آکادمیک می‌گیرید.

والدین من به‌طور مختصر از این تاکتیک‌ها برای آماده‌سازی دانش مالی من استفاده کردند. تعداد موارد مهمی که والدینم درمورد پول (بدون آن‌که مستقیماً متوجه آموزش‌شان باشم)، به من آموخته‌اند، قابل شمارش نیست. آن‌ها اجازه دادن که زندگی روال عادی خود را طی کند و دست من را برای سؤال پرسیدن و یادگیری باز گذاشتند. من برخی چیزها را خیلی راحت و سریع یاد می‌گرفتم، برخی دیگر از آن‌ها را سال‌ها طول کشید تا خودم بیاموزم. والدینم با ترتیب دادن برنامه‌های تمرینی، تقریباً هر آن‌چه امروز درمورد مفاهیم پول می‌شناسم، به من آموختند. در این‌جا تنها چند مورد از دروس ارزشمندی را که در تأثیرپذیرترین روزهای زندگی‌ام آموخته‌ام، در اختیارتان می‌گذارم.

پول توجیبی

۱) پول‌توجیبی

پدرم از شش‌سالگی به من پول‌توجیبی می‌داد. پول‌توجیبی من در ابتدا ۲ دلار در هفته بود. آن‌هم به‌شرط آن‌که کار‌هایی را که به من سپرده بودند، به بهترین شکل انجام دهم. ۲ دلار در هفته، حتی در آن‌ زمان پول زیادی به شمار نمی‌رفت. در سال‌های ابتدایی، بیش‌تر پول‌توجیبی‌ام را خرج خرید کارت‌های بیس‌بال می‌کردم. من با پول‌توجیبی‌ام می‌توانستم چهار بسته کارت بخرم. آن‌ها را به ترتیب حروف الفبا منظم‌شان می‌کردم و می‌فروختم یا با کارت‌های دیگر دوستانم معامله می‌کردم. به همین ترتیب، پس از بالا رفتن حجم مجموعه‌کارت‌هایم، ناخود‌اگاه درآمد هفتگی‌ام به پنج دلار رسید. در حالی‌که درآمد حاصل از فروش کارت‌هایم تفاوت زیادی در مقایسه با پول‌توجیبی‌ام داشت، هنوز به‌اندازه‌ی پیاده‌سازی طرح‌های بزرگ کافی نبود. مزیت این کار این بود که من توانستم اولین درس را درمورد مدیریت پول بیاموزم.

درس‌هایی که از این کار آموختم

همه‌ی ما بر این باوریم که خیلی کم‌تر از حق‌مان، حقوق می‌گیریم. پول‌توجیبی ناچیزی که والدینم ترتیب داده بودند، به من اجازه داد که مقدار کمی از پولم را برای استفاده در اموری فراتر از آن‌چه در توانم بود، به کار ببرم. آن پول‌توجیبی به من آموخت چگونه برای چیزی که می‌خواهم، بودجه‌بندی کنم. در آن مقطع به خاطر کم بودن مقدار پول‌توجیبی‌ام بسیار حرص می‌خوردم، اما در درازمدت متوجه ارزش آموزشی آن شدم.

پس‌انداز کردن کودکان

۲) پس‌انداز

وقتی خیلی کوچک بودم، سگ همسایه‌مان مرا گاز گرفت. صورتم کمی خراش برداشت؛ اما در کل اتفاقی برایم نیفتاد. ما در ازای آن یک حواله از بیمه‌ی همسایه‌مان دریافت کردیم و با توجه به این‌که در آن زمان به پولش احتیاج نداشتیم، والدینم تصمیم گرفتند که آن را تا هجده‌سالگی من کنار بگذارند. پدرم آن حواله را در حساب بیمه‌ نگاه داشت و هر سال برای تمدیدش اقدام می‌کرد. در برخی مواقع، من نیز همراه او برای تمدید موعد حواله‌ی بیمه می‌رفتم. من به پدرم اصرار می‌کردم که همان موقع پول را به من بدهد، اما او به من این اطمینان را داد که وقتی به سن قانونی رسیدم، آن را در اختیارم می‌گذارد.

درس‌هایی که از این کار آموختم

والدین من همیشه به فکر پس‌انداز پول بودند؛ چه برای روز مبادا، چه برای تأمین آینده‌مان. این خاطره، تنها یک مثال از دروس متعددی است که والدینم درمورد پس‌انداز پول به من آموخته‌اند؛ درسی که بیش‌تر از بقیه‌ی آن‌ها در ذهنم مانده. پس‌انداز آن پول در حساب بیمه تقریباً ۱۳ سال طول کشید و سود حاصل از آن مقداری قابل ملاحظه بود. رقم دقیق آن را به یاد نمی‌آورم، اما فکر کنم که در حدود چندهزار دلار بود. من بر این باورم که حتی اگر آن پول را در بانک پس‌انداز می‌کردیم نیز به این اندازه رشد نمی‌کرد. یعنی همان‌طور که روزی پدرم برایم توضیح داد، بانک به پول ما نیاز دارد تا با آن به بقیه وام بدهد. در واقع، پول من به بانک کمک می‌کند که پول بیش‌تری دربیاورد؛ پس سودی که بانک به من می‌دهد در واقع از قرض دادن آن پول به بقیه‌ی مشتریانش است. همه می‌دانیم که این فرایند پیچیده‌تر از این حرف‌هاست، اما به نظرم بهترین توضیح برای درک یک کودک از چگونگی سود بانک است.

کادو و عیدی به بچه‌ها

۳) کادوهای تولد و عیدی‌ها

تا جایی‌که به یاد می‌آورم، اعضای خانواده‌ام علاقه چندانی به تجهیزات الکترونیکی روز نداشتند. من و برادرم هردو توجه زیادی به محصولات جدید داریم و سعی می‌کنیم با تکنولوژی پیش برویم؛ اما هیچ‌کدام ما، اولین نفر در صف خرید محصولات الکترونیکی روز نیستیم. والدین‌مان نیز همواره همین‌طور بوده‌اند.

برای مثال، در ۵ سالگی‌ام، تمام دوستانم آتاری عیدی گرفتند، به جز من. آن موقع خیلی ناراحت شدم، اما کم‌کم از فکر آن درآمدم. در عید سال بعد، والدینم به منآتاری عیدی دادند و من یاد گرفتم که صبر کردن برای رسیدن به آن، ارزش بیش‌تری نسبت به خرید آنی آن داشت.

درس‌هایی که از این کار آموختم

هر محصولی که وارد بازار می‌شود، در ابتدا بسیار گران است. هم‌چنین دارای معایب و مشکلاتی نیز ممکن است باشد. نسخه‌های بعدی محصولات، معمولاً بهتر کار می‌کند. صبور بودن در این مواقع نه‌تنها باعث ذخیره پول‌تان می‌شود، بلکه از دردسر‌های دیگر نیز دورتان می‌کند.

همان‌طور که گفته شد، خیلی کم پیش می‌آمد که والدینم هر محصولی را که وارد بازار می‌شد، برایم تهیه کنند. اما آیا من از این موضوع ‌که همان موقع به خواسته‌هایم نمی‌رسیدم، ضرر می‌کردم؟ مسلماً نه. در حقیقت، من عکس آن را قبول دارم. شما نمی‌توانید هر وقت هرچه خواستید، به دست بیاورید. هرچه زودتر این قانون را به کودکان‌تان بیاموزید، برای درکشان درآینده مفیدتر خواهد بود.

سرمایه‌گذاری کودکان

۴) سرمایه‌گذاری

تا جایی به خاطر دارم، پدرم فردی سرمایه‌گذار بود. من مکالمات بی‌شماری را که او درمورد یک سهام خاص با دوستانش می‌کرد، به یاد می‌آورم. شاید تمامی جزئیات آن مکالمات را به خاطر نیاورم، اما به خوبی می‌دانم که او همیشه دغدغه‌ی سرمایه‌گذاری پول برای آینده را داشت. پدرم هیچ‌گاه به دنبال رسیدن به پول زودهنگام نبود. چشم‌انداز سرمایه‌گذاری‌هایش معمولاً سالیانه بود، نه روزانه یا هفتگی یا ماهیانه.

درس‌هایی که از این کار آموختم

سرمایه‌گذاری، چه در حساب بازنشستگی و چه در بازار بورس، یک ابزار مهم برای امنیت مالی آینده‌تان به شمار می‌رود. سرمایه‌گذاری هیچ دخلی با ثروت سریع‌الوصول ندارد؛ بلکه عملی است که می‌بایست به‌دقت مورد بررسی قرار گرفته و برای آن برنامه بلندمدت ریخت. هر زمان که من روی سهامی سرمایه‌گذاری می‌کنم، زمان‌بندی‌اش را روی سال‌های زیاد، حتی دهه‌ها تنظیم می‌کنم و مطمئن می‌شوم که همواره اهداف و توقعاتم در مسیر سرمایه‌گذاری‌هایم قرار داشته باشند.

والدین شما چه درس‌های مالی‌ای به شما آموخته‌اند؟ خود شما چطور به کودک‌تان درمورد مدیریت پول آموزش می‌دهید؟

آموزش مسائل مالی باید کاملا به صورت رفتاری در کودکان نهادینه شود. منظور این است که آموزش باید به گونه‌ای باشد که کودک در جریان زندگی درک کند و صرفا به ارائه یک سری مطالب آموزشی اکتفا نشود. ارائه مثال‌ها یکی از موثرترین روش‌های آموزشی در این زمینه هستند.

1 1 1 1 1 Rating 0.00 (0 Votes)

  دسترسی فعلی شما اجازه مشاهده نظرات تحت این بخش را نمی دهد

مقالات مرتبط برای قلک

logo-samandehi

treebottom

address    سعادت آبادبلوار پیام | میدان بهرود خیابان عابدی | پلاک ۳  | واحد ۳

tel    ۶۳ ۲۴ ۱۱ ۲۲