سایت بورسان که سامانۀ خبر و تحلیل سرمایهگذاری است، در بخش زنگ پایان، مصاحبهای را با آقای نخجوانی، مدیر عامل موسسه راهنمای اندیشة هدفمند، درمورد کتاب «هارمونی پولی؛ نقشه راهی برای اشخاص و زوجها» انجام داده است؛ کتابی که بهتازگی آقای نخجوانی ترجمه کردهاند. میتوانید شرح این مصاحبه را در اینجا بخوانید:
مجری (مهدی طحانی): امروز میخواهیم راجع به یک کتاب صحبت کنیم که یکی از دوستانمان به نام آقای سیدمحمدباقرغروینخجوانی نوشتهاند. چاپ سوم کتاب است و بهنظر میرسد کتاب خوبی باشد. مسئولیت اجتماعی ما حکم میکند که از کسانی که در این راستا هستند حمایت کنیم. برای همین در این بخش از برنامه از آقای نخجوانی دعوت کردهایم تا با ایشان همراه شویم. آقای نخجوانی از فعالان بازار سرمایه بودهاند و قبلتر هم مدیر دارایی بودهاند و الان نیز در مسیر دیگری قرار گرفتهاند و سراغ فرهنگ و ادب و هنر رفتهاند و مثلث مازلو را سیر کردهاند و احتمالاً الان در نوک مثلث مازلو نشستهاند.
ابتدا بپرسیم که آیا این کتاب ترجمه است یا تالیف؟
نخجوانی: این کتاب ترجمه است.
مجری: یک مقدار توضیح دهید که کتاب چه گفته یا چه میگوید؟ و یا کسی که این کتاب را میخواند آخر سر چه اتفاقی برایش میافتد؟ چه نتیجهای میتواند بگیرد؟ و اصلاً چرا سراغ این کتاب رفتید؟
نخجوانی: ببینید سراغ این کتاب رفتم به این خاطر که ما در موسسهمان روی سواد مالی برای عموم کار میکنیم و احساس کردم موضوع بسیار مهمی برای عموم مردم در این کتاب وجود دارد که باید استفاده بشود. موضوع کتاب برمیگردد به خودشناسی پولی و به آن نگاه میکند. ما در یک تمدن وابسته به پول زندگی میکنیم، و اصطلاحاً برای خیلی از ماها پول به همه ابعاد زندگیمان گره خورده است. در بعضی افراد پول با احساسات آنها، عشق، امنیت، رفاه، قدرت و خیلی از چیزهای دیگر گره خورده است. باز در بعضی افراد، این رفتارها و این تمایلات به صورت افراطی شکلگرفته است؛ مثل پساندازهای بیش از حد یا اضطرابهای مالی، دعواهای خانوادگی در رابطه با پول و خیلی از این مسائل. این کتاب دو بخش دارد یک بخش آن به خود انسان و شخصیت وی برمیگردد. در واقع با یک تست روانشناسی به شما میگوید تیپ شخصیت پولیتان چیست؟ کتاب شش تیپ اصلی و یک سری تیپهای شخصیتی فرعی معرفی میکند. برای مثال شخصیت محتکر یا شخصیت زاهد؛ زاهد میگوید پول چرک کف دست است، پول بد است یا بعضی از افراد خیلی به سمت پسانداز گرایش پیدا میکنند و بعضیها ولخرج میشوند. این فصل تیپ شخصتی را مشخص میکند و به آن شخص میگوید ریشه این رفتار چه بوده و از کجا آمده و کمک میکند که از آن رفتارهای افراطی، شخص به یک رفتار متعادل برسد. آن تعادل را ما در این کتاب اسمش را گذاشتیم هارمونی. البته عنوان کتاب هارمونی پولی بوده است یعنی به آن تعادل برسیم.
بخش دوم درمورد زوجها صحبت میکند. شما ببینید پیچیدگی مسئله خیلی بیشتر میشود وقتی بهفرض من یک تیپ شخصیتی دارم، مثلاً ولخرج و همسر من یک تیپ شخصیتی پساندازگر دارد. ما با هم دچار مشکل میشویم و دچار تضاد میشویم. این فصل کتاب کمک میکند و تکنیکها و دیالوگهایی را یاد میدهد که ما تمرین کنیم با هم صحبت کنیم تا همدیگر را درک کنیم.
فصل ششم کتاب خیلی جالب است؛ در رابطه با تفاوت نگاه دو جنسیت زن و مرد و تفاوت فرهنگی راجع به پول صحبت میکند. در فصلهای بعدی کتاب کمک میکند تا این تضادها را برطرف کنیم و تمرینهایی برای این کار میدهد.
بعضی از تیپهای شخصیتی در تقابل خیلی شدیدی با همدیگر هستند که در نهایت کمک میکند تا زوجین به آن هارمونی یا آن تعادل پولی و به آرامش برسند. عملاً کتاب از نظرخانواده و روانشناسی میتوانیم بگوییم پیشنیاز بودجهبندی خانواده است. اگر شخصی نگاه کنیم میتوانیم بگوییم پیش نیاز پرسونال فاینانس است. من این کتاب را به همة افراد توصیه میکنم. به کسانی که علاقهمند به خودشناسی هستند و میخواهند رابطه خود را با پول بهتر کنند. به زوجها پیشنهاد میکنم. نویسنده کتاب را به رواندرمانگرها و مشاورین مالی پیشنهاد کرده است. حالا چون برنامه شما یک برنامه مالی است خوب است یک اشاره کوتاهی به مشاورین مالی هم کنیم. خیلی از مواقع مشاور مالی به افراد یک برنامه مالی پیشنهاد میدهد و فرد آن را پس میزند، مشاور میتواند با استفاده از این کتاب ریشههای آن را درک کند و متوجه شود، و برنامه را جوری تنظیم کند تا مراجعین از ترسهای مالی خود دور شوند، و کمک کند تا احساساتی که در تصمیمگیریهای مالی صحیح اختلال ایجاد میکند برطرف شود و نسخه بهتری برایشان بپیچد.
مجری: بسیار عالی! درمورد نویسنده کتاب هم برای ما میگویید؟ یک مقدار ایشان را معرفی کنید.
نخجوانی: بله! این کتاب دو نویسنده دارد؛ الیویا ملان و شری کریستی؛ در واقع آنها تجربیات خودشان را در زمینه روانشناسی و رواندرمانگری در حوزة پول تجمیع کردند و اصطلاحاً کتاب را از مشاورههایی که با افراد داشتند و دورههای آموزشی که بر پایة آن طراحی کرده بودند جمعآوری و به شکل کتاب درآوردند.
مجری: کتاب چاپ چه سالی و چندمین چاپ است؟
نخجوانی: ما اردیبهشت امسال این کتاب را چاپ کردیم و چاپ سوم کتاب است. این که چاپ سوم آن به این سرعت درآمده بهخاطر ایناست که دو تا چاپ سفارشی برای کتاب داشتیم.
مجری: سوال بعدی این است که شما فرمودید این کتاب برای افزایش سواد مالی طراحی شده است. کتابهای زیادی در این زمینه وجود دارد واقعاً فکر میکنید کسی وقت بگذارد آن را بخواند؟ فکر میکنید ته (آخر) کار میتواند برایش دستاورد فکری خوبی داشته باشد؟ این کتاب چند صفحه است؟
نخجوانی: این کتاب حدود ۲۶۰ صفحه است و متن خیلی روانی دارد. یعنی خواندن آن میتواند با سرعت انجام بشود. از طرف دیگر اینکه چقدر بتوانیم با کتاب ارتباط برقرار کنیم، بعضیها دوست دارند خیلی آرام بخوانند و بعضیها هم دوست دارند سریع بخوانند. ولی کتاب متن روان و راحتی دارد، مثال دارد، و مثالهایش هم به ادعای نویسنده واقعی هستند و فقط اسامی را تغییر داده است.
مجری: آیا این کتاب فقط به صورت فیزیکی وجود دارد یا به صورت الکترونیکی هم در دسترس میباشد؟
نخجوانی: فعلاً به صورت فیزیکی تهیه شده ولی فایل صوتی آن هم در چند ماه آینده انشاالله از طریق اپلیکیشنها و وبسایتهایی که این سرویسها را میدهند در اختیار دوستان قرار میگیرد.
مجری: آیا نکتهای درمورد کتاب هست که اگر بخواهیم یک خرده بیشتر و کنجکاوتر بشویم و برویم سراغ آن برای ما بگویید؟ کدام بخشها را الان برای ما تعریف میکنید؟
نخجوانی: ببینید اولا این به اشخاص برمیگردد که چه تمایلی یا چه ترجیحی دارند. برای من فصل ششم کتاب که درباره تفاوت فرهنگی و تفاوت جنسیتی بین زن و مرد هست خیلی جالب به نظر رسید. با بعضی از دوستان هم که صحبت کردم آنها هم همینطور. بخش دیگری از کتاب تضاد بین دو قطبیهای شخصیتی هست. مثال زدم که مثلاً ولخرج و پساندازگر یا کسی که راجع به پول بیخیال است و کسی که راجع به پول خیلی اضطراب دارد، اینها چطور با همدیگر (صحبت کنند) دیالوگ شروع کنند، و چطور این مسئله را با همدیگر درک کنند که رفتارش به خاطر تیپ شخصیتیاش است. تیپ شخصیتی به خاطر چه اینطور شده؟ و بعد کمک میکند که این مسائل را با همدیگر حل کنند. این شاید دومین جاذبه کتاب برای شخص من بود. البته ما به دنبال تستهای اندازهگیری سواد مالی بودیم و برای اینکه خودشناسی مالی هم داشته باشیم در سرچهایی که کردهبودیم به این کتاب رسیدیم. و جذابیت کتاب آنقدر بود که ما به این نتیجه رسیدیم که این کتاب را در کنار کارهای دیگرمان و مسائل دیگر چاپ و ترجمه کنیم.
مجری: بسیار عالی! خیلی ممنون آقای نخجوانی از اینکه امروز در این برنامه بودید. برایتان آرزوی موفقیت دارم.