زمانهای زیادی این باور غلط که زنان بهنحوی رابطهشان با پول خوب نیست، تمام اذهان، بازار و رسانهها را پر کرده بود. نصیحتهایی که بر اساس این طرز دید غلط داده میشد بیان میکرد که زنان اشتباه میکنند و اگر کمی سفت و سختتر مذاکره کنند، ریسک بیشتری کنند و بهطور خلاصه بیشتر شبیه مردان رفتار کنند، ممکن است موفق شوند؛ اما این هم بخشی از باورهای غلط درمورد رابطۀ زنان و پول است. باورهای اشتباه دیگری نیز وجود دارد که در اینجا به آنها خواهیم پرداخت.
زنان برای حقوق بیشتر درخواست نمیکنند
زنان بهطور میانگین بهازای هر یک دلار درآمد مردان تنها 80.5 سِنت در سال ۲۰۱۷ درآمد داشتند. البته زنانی که رنگینپوست بودند، وضع بدتری داشته و 60.8 سنت درآمد داشتند. این پرداخت نابرابر همان اختلاف درآمدی است که منجر به بیعدالتی میشود.
اختلاف سطح درآمد صرفنظر از نوع صنعت، شغل، تحصیلات و ساعت کاری وجود دارد. تحقیقی که دانشگاه کورنل انجام داد، تمام این عناصر را در نظر گرفته بود؛ ولی همچنان 38 درصد از اختلاف سطح بدون محاسبه باقی مانده بود که باعث شد محققان نتیجه بگیرند تبعیض و جهتگیری ناخودآگاه در وجود این شکاف نقش دارند. البته برخی منتقدان توضیح دیگری را ارائه کردهاند: اگر اختلاف دستمزد به این دلیل باشد که زنان درخواست حقوق بیشتر نکردهاند چه؟
این باور اشتباه مسئولیت را بر دوش زنان میگذاشت تا بیشتر و سختتر مذاکره کنند، جرئت بیشتری داشته باشند و در محیط کاری مردمحور، بیشتر شبیه مردان باشند. حقیقت این است که زنان نیز هماندازۀ مردان درخواست افزایش حقوق میکنند، منتها به همان اندازه مورد توجه قرار نمیگیرند.
هلن اولن (Helain Olen) نویسنده کتاب پوند احمق: افشای جنبۀ تاریک صنعت امورمالی شخصی، بخشهای تاریک صنعت امور مالی شخصی را توضیح میدهد. او میگوید: «این اتفاق بهخاطر این نیست که زنان برای مبلغ کمتر درخواست میکنند. بلکه به زنان پیشنهاد مبلغ کمتری میشود و زنان بیشتر از بقیه هنگامی که درخواست مبلغ بیشتری کنند، درخواستشان رد میشود.»
برخلاف باور معمول که زنان کمتر مذاکره میکنند، حقیقت این است که آنها درخواست میکنند، اما به آن نمیرسند. زنان یکچهارم کمتر از بقیه افزایش حقوق دارند، حتی اگر همان مبلغ را درخواست کرده باشند. مهم است که ما این جهتگیریهای ناخودآگاه را ریشهیابی کنیم و پیشرفتها و سیاستهای خود را به کار گیریم تا به یک حرکت موثر ختم شود.
احتمالاً شما هم این آمار نخنما و تکراری را شنیدهاید: اگر مردان برای شغلی درخواست دهند، حتی اگر 60 درصد شرایط را داشته باشند درخواستشان قبول میشود، اما اگر زنان درخواست دهند، تنها زمانی درخواستشان قبول میشود که ۱۰۰ درصد شرایط را داشته باشند.
این اطلاعات از یک گزارش داخلی و محرمانه طی مصاحبۀ خصوصی با مأموران اجرایی در یک شرکت بزرگ به دست آمده است.
زنان سرمایهگذاران بدی هستند
تحقیقی که با موضوع زنان و پول انجام شده، نشان داده است که تنها 9 درصد از زنان فکر میکنند ممکن است داراییهای زنان بیشتر از داراییهای مردان باشد. در حالی که خلاف این قضیه واقعیت دارد: داراییهای زنان بهطور پیوسته، هرساله بیشتر از داراییهای مردان میشود.
در تحقیق دیگری که 35 هزار زن خانهدار در آن مشارکت داشتند، معلوم شد که زنان به برنامههای سرمایهگذاری خود چسبیدهاند، درحالی که مردان در حال معاملهگری بیشتری هستند. این یعنی در مقایسه با زنان، میانگین سوددهی و بازگشت پول مردان یکصدم درصد کمتر است. با این اوصاف، دیگر باید با گرگهای والاستریت خداحافظی و به زنان والاستریت سلام کنیم!
در تحقیق دیگری رفتارهای سرمایهگذاری 8 میلیون مشتری مقایسه شده و یافتهها مشخص کردند که زنان در 40 نقطهی اساسی یا 0.4 درصد، نسبت به مردان موفقیت بیشتری داشتهاند. همانطور که تحقیق توضیح میدهد: در نگاه اول ممکن است یک تفاوت ناچیز به شمار برود؛ اما میتواند در طول زمان تأثیر زیادی داشته باشد.
پس چرا زنان کمتر سرمایهگذاری میکنند؟
اگرچه زنان میتوانند بهتر عمل کنند، باز با این حال کمتر از مردان سرمایهگذاری میکنند. تا جایی که دلیل را متوجه شدهایم، این مسئله به دلیل ریسکپذیری کمترِ زنان است. تحقیقی بهنام «تفاوت جنسیتی» که فرایند تصمیمگیری برای سرمایهگذاری را بررسی کرده است، توضیح دیگری میدهد: زنان میتوانند بیشتر سرمایهگذاری کنند؛ البته اگر درآمد بیشتری داشته باشند.
طبق یافتههای این پژوهش، زنانی که درآمد بالایی دارند، تمایل بیشتری هم به سرمایهگذاری در بورس دارند. البته همان اول باید گفت، همانطور که زنان کمتر از مردان درآمد دارند، پس به نظر منطقی میآید که کمتر نیز سرمایهگذاری کنند.
مشخص شده است که 91 درصد از زنان در توانایی رقابت جنسیت خود شک دارند؛ اما هیچگاه از اینکه یکی از آنان به صنعت مالی ورود کند، شگفتزده نمیشوند. برخلاف قدرت اثباتشدۀ زنان بهعنوان سرمایهگذار، تنها 16 درصد از مشاوران مالی زن هستند.
بهنظر میرسد میتوان با ترویج این حقیقت که «زنان اگر سرمایهگذاری کنند، موفق خواهند بود»، میزان سرمایهگذاری آنها را افزایش داد.
زنان بیشتر از آنکه پسانداز کنند، خرج میکنند
نیازی نیست که خیلی جستوجو کنید تا یک زن را در فیلمی ببینید که مدام کارت میکشد و با افتخار خرید میکند. در حقیقت، مردان نیز با عددی برابر با زنان، تصمیماتی میگیرند که منجر به خریدهای اجباری میشود. شرکت سرمایهگذاری باندل Bundle اقدام به جمعآوری اطلاعاتی از دولت آمریکا دربارۀ خرج کردن جنسیتها، تراکنشهای خرید از سرویسهای بانکی و سرویسهای ارتباطی میان سیستم بانکی و مردم کرده است. آنها یافتهاند که مردان تقریباً برای هر چیزی پول خرج میکنند.
مطالب مالی، زنان را بهعنوان خرجکنندگان افراطی تعریف میکنند که در نهایت به نصیحتهایی منتهی میشود که به آنان میگوید ولخرجی خود را کنترل کنند. در حالی که همین مقالهها برای همین کارِ مردان واژههایی مانند جرئت و سرمایهگذاری را به کار میبرند.
ستونهای توصیه در نشریات، مردان را به سمت سرمایهگذاری کردن سوق میدهند، در حالی که زنان را تشویق میکنند به دنبال تخفیف باشند تا از این طریق پسانداز کنند. زنان خریداران بیعقلی نیستند که برای حضور در رسانه ساخته شده باشند، بلکه کارهای پولساز بزرگی را انجام میدهند.
زنان تصمیمهای اصلی پولی را نمیگیرند
تا سال 1974، زنان برای گرفتن وام از بانک به اجازۀ همسرانشان نیاز داشتند. حقوق و شهرت آنان اهمیتی نداشت، به این دلیل که بانکها مردان را در پرداخت اقساط مسئولیتپذیرتر از زنان میدانستند.
در میان والدینی که فرزندان زیر ۲۱ سال دارند، 69 درصد از پدران و 52 درصد از مادران با این مسئله موافق هستند که همسر آیندهی دخترشان کنترل امور مالی را به دست بگیرد. مشکل اینجاست که بیشتر زنان در برخی از نقاط زندگیشان باید مدیریت پولشان را خودشان به عهده بگیرند. همانطور که میانگین عمر زنان رو به افزایش است، زنان بیشتری مسئول امور مالی زندگیشان میشوند.
ما همچنان شاهد هستیم که مردان تصمیمگیرندههای اصلی در موضوعات مالی هستند. در حالی که این زنان هستند که بیش از نیمی از ثروت آمریکا را در اختیار دارند و 70 الی 80 درصد از تصمیمها را دربارۀ خرید میگیرند. امروزه زنان میتوانند بهطور قانونی حساب بانکی برای خودشان باز کنند و برای خود املاک شخصی بخرند (این قانون در سال 1981 به تصویب رسیده است).
سخن نهایی
ریشهیابی این باورهای غلط کاری مهم است؛ چون اطلاعات غلطی که رایج شدهاند، مانند آتش در حال گسترش هستند و شعلههایشان زبانه میکشد. بسیاری از اطلاعاتی که ما به آنها استناد میکنیم، در حقیقت اشتباهند.
علیرغم تمام این مسائل، ما در حال پیشرفتیم. منسوخ شدن هر باور یک گام روبهجلو است. درست همانطور که زنان بیشتری کنترل زندگی مالی خودشان را به عهده میگیرند، اختلاف میزان دستمزد نیز هرسال رو به کاهش است و علت آن نیز شفافیت حقوق پرداختی و پیشنهادهای بدون مذاکرهای است که شرکتها ارائه میکنند. در صورت وجود حقوق برابر برای زنان و مردان، میتوانیم بهزودی شاهد رشد سرمایهگذاران زن باشیم.