اکثر کارآفرینان نسبت به اهمیت رشد شخصی و بهرهگیری از کتابها، سخنرانیها و کنفرانسها واقفاند. آنها از کارآفرینان موفق مشاوره گرفته و آن را در کسبوکار خود اعمال میکنند. نکتهای که غالبا ناگفته میماند، این است که هرگز نمیتوان یک راه «درست و کامل» برای بنا نهادن کسبوکاری موفق معرفی کرد. چه زمانی باید سخت کار کرد، و چه زمانی خیلی سخت؟ کجا باید به حد و مرزها پایبند بود؟ کجا باید آسانتر گرفت؟و ... کارآفرین بودن تنها بهمعنای دنبال کردن توصیههای درست نیست، بلکه بهمعنای ایجاد تعادلی مناسب است. در ادامه چند قانون به ظاهر متناقض و مخالف با یکدیگر درباره «یک کارآفرین موفق بودن» آمده است، که هر کارآفرینی باید با آنها آشنا باشد:
۱) برای عالی بودن تلاش کنید، اما از کمالگرایی بپرهیزید
عالی بودن، یعنی شما کارتان را با هر آنچه در اختیار دارید و در زمان تعیین شده، به بهترین نحو ممکن انجام دهید. کلید این کار، داشتن روحیه برتریطلبی است. ناگفته پیداست که هیچ کسبوکاری با فعالیتهای آشفته و بههمریخته به سرانجام نمیرسد. با این حال، نباید داشتن روحیه برتریطلبی (تلاش برای عالی بودن) را با کمالگرایی اشتباه گرفت.کمال گرایی طبق تعریف دیکشنری آکسفورد یعنی اینکه، فرد استانداردی را که حتی یک پله پایین تر از کامل و ایده آل است، نمی پذیرد. در نتیجه کمالگرایی، پیشرفت کسبوکار را کند میکند و زمان و پول ارزشمندتان را به هدر میدهد. تفاوت میان کمالگرایی و برتریطلبی بسیار باریک است؛ اما توانایی شما در تمییز دادن این دو مفهوم از هم، بهرهوریتان را چندین برابر خواهد کرد.
۲) تفاوتهای کمالگرایی و برتریطلبی
«پر از آرامش» در مقابل «پر از ترس»: برتریطلبی یعنی انجام دادن بهترین کار ممکن، با روحیهای آرام و خوشبین. کمالگرایی، با پیشفرضی از ترس جلو میرود. کارآفرینان کمالگرا تمایل دارند که هر حرکت خود را مورد پرسش قرار داده و با آنالیزهای سختگیرانه بسنجند.
«بداههکاری» در مقابل «کنترل»: برتریطلبی، فرصتی پیش میآورد تا کارآفرین با محاسبه ریسکها و پرسش «چرا که نه؟» به اقدامات خودجوش و ناگهانی دست بزند؛ در حالیکه کمالگرایی نتیجهای جز نیاز به کنترل و فقدان اقدام در پی نخواهد داشت.
«اعتماد به نفس» در مقابل «شک و تردید»: رفتار نشات گرفته از برتریطلبی، منجر به اعتماد به نفس میشود؛ در حالیکه کمالگرایی، فرد را دچار شک و تردید میکند.
پیشنهاد مطالعه: وقتی میگویند تو نمیتوانی
۳) قدردان باشید، نه ناامید
قدردان بودن و سپاسگزاری، حال و هوای شما را بهبود بخشیده و شادتان میکند. تحقیقات متعددی در دانشگاه هاروارد ثابت کرده است که قدردان بودن، یکی از سادهترین راههای ممکن برای داشتن احساسی بهتر و مطبوعتر است.
بسیار مهم است که در برخورد با مشتریها، تامینکنندگان، اینفلوئنسرها و سهامداران شرکتتان، با تلاشی مضاعف خود را سپاسگزار آنها نشان دهید و مدام قدردان بودنتان را نسبت به آنها ابراز کنید. این کار حسن نیتتان را نشان میدهد و مسیر رسیدن فرصتهای بیشتر به سوی شما را صاف میکند. هر چند، این کار تنها یکی از راههای نشان دادن حسن نیت است، و چیزهای دیگری نیز به آن وابستهاند. هدف شما این است که مردم احساس کنند قدردان کارهای آنها هستید و بیتفاوت نمیمانید. طوری برخورد نکنید که انگار میخواهید خود را به آنها تحمیل کنید، یا ناامیدانه نیازمندشان هستید. سپس، فرصتهای خوبی را که طی زمان به سمت شما میآیند، قبول کنید و قدردان باشید. ناامید بودن و به چالش کشیدن مدامِ ارزشتان، رفتهرفته حس اعتماد به نفس شما را میپوساند. پس ارزش واقعی خود را بشناسید و پای آن بایستید.
پیشنهاد مطالعه: رابطه بین زمان، ثروت و شادی
۴) گرسنه باشید، نه قحطیزده
کارآفرینان، رویاپردازانی جاهطلباند. شما، بهعنوان یک کارآفرین، هر چه گرسنهتر باشید، تلاش بیشتری میکنید و نتایج ارزشمندتری به دست خواهید آورد. اکثر کارآفرینان موفق، نارضایتی معقولی دارند که دائما آنها را به سوی اهداف بهتر و بزرگتر میکشاند. با همهی اینها، باید احتیاط کنید. شما همیشه باید نسبت به موقعیت فعلیتان ناراضی باشید، تا از این مسئله برای اتخاذ تصمیمات مناسب و اعمال هوشمندانه استفاده کنید؛ نه اینکه وحشتزدهتان کند. وحشتزده شدن، مکانیسم بقا را در بدنتان فعال میکند؛ و از آن بهبعد دیگر افکار و اعمال شما منطقی نخواهد بود. اغلب اوقات تصمیمات عجولانه، بهترین تصمیمات نیستند. گاهی اوقات، کارآفرینان در برخورد با کاهش نقدینگی، نسبت به اتخاذ تصمیمات عجولانه حساس میشوند.
پیشنهاد مطالعه: «ولع سیری ناپذیری؛ یک خواسته خوشایند یا خطرناک؟»
۵) به دنبال پیشرفت سریع و در عین حال صبور باشید
سریع بودن را به عادت خود تبدیل کنید. اگر سریعتر از رقبای خود پیشرفت نمیکنید، یعنی در حال شکست خوردناید. این مسئله علیالخصوص در بازارهای رقابتی، که پیشرفت در آنها وابسته به انطباق با گرایشات جدید جامعه یا تولید محصولات نوآورانه است، بیشتر به چشم میآید. همچنان که عطش برای پیشرفت مهم است، ماندگاری و پشتکار و توانایی دیدن پروژهها از منظر رقابتی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. برای برپا کردن یک کسبوکار پایدار و سودآور، زمان نیاز است. همزمان که برای پیشرفت سریع میکوشید، پیشبینی طولانیمدتی برای ثبات قدم و پشتکار کافی نیز داشته باشید؛ تا ثمره تلاشهای خود را ببینید.
پیشنهاد مطالعه: چراغ راه مسیر موفقیت مالی
در راه رسیدن به اهداف سخت بکوشید، اما به نتیجه وابسته نباشید
هنگامی که زیاد به نتیجه هدفتان وابسته باشید، ارزش شخصی خود را با نتیجه یک پروژه یا کسبوکار خاص ادغام میکنید. بهعنوان مثال، در پروژه فروش تلفنی، تماسهای شما باید برای ارتباط با مشتریان بالقوه و شنیدن آنها باشد، تا بتوانید نیازهایشان را کشف کنید. اگر برای فروش بیشتر، بیش از حد به مشتری اصرار کنید، تماس را از دست خواهید داد و این مسئله در نتیجهتان تاثیر منفی خواهد گذاشت.
وابسته نبودن به نتیجه کسبوکار، بهمعنای بیتفاوت بودن نسبت به آن نیست. شما همچنان باید سخت کار کرده و عطش موفقیت داشته باشید. شما میخواهید بهسوی اهداف معنادار خود حرکت کنید؛ اما باید این توانایی را نیز داشته باشید، که در صورت عدم دستیابی به آنها، بهسرعت خود را بهبود ببخشید.
۶) کسبوکار خودت را رشد بده، اما خودخواه نباش
همکاری و قبول ریسکهای مشترک با کسبوکارهای دیگر، به پیشرفت کسبوکار شما سرعت میبخشد. منظور ما همکاریهای سالم است، نه شراکتهای سمی و آلوده. کارآفرینان موفق قادرند تا تعادلی تاثیرگذار میان نیازهای خود و نیازهای کسبوکارهای دیگر برقرار کنند و هر کجا که امکانش بود، موقعیتهای برد-برد ایجاد کنند.
همکاری با کسبوکارهای دیگر، در صورتی که به دیگران اجازه دخالت همهجانبه بدهید، میتواند به کسبوکار شما آسیب برساند. مرزهای شرکت خود را مشخص کنید و نسبت به آنها پایبند بمانید. با این حال، نباید آنچنان بر روی خودمان متمرکز شوید، که در افزایش ارزش دیگران ناکام بمانید. اگر شما در مسیر دستیابی به اهداف شخصیتان به دیگران آسیب برسانید، شهرت بدی کسب خواهید کرد؛ و این مسئله در طولانیمدت تاثیری منفی روی کسبوکار شما خواهد داشت.