aaalafkherstext

ورود
x
یا
x
ثبت‌نام
x

یا

اثر مالکیت و تأثیر آن بر مدیریت پول (بخش دوم)

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

در بخش گذشته توضیح دادیم که مردم در مورد اموال خود حس تعلق پیدا می‌کنند به‌طوری که برای آن ارزش بیش‌تری قائل می‌شوند. این ارزش‌گذاری تعصبی که اثر مالکیت نام دارد در بسیاری مواقع سبب اختلال در مدیریت امور مالی شخصی از جمله خرج اشتباه می‌شود. در این بخش در مورد اثرات منفی این پدیده توضیح بیش‌تری خواهیم داد، هم‌چنین در پیرامون روش مقابله با آن نیز صحبت خواهیم کرد. 

تصمیمات اشتباه مالی

۳) تصمیمات مالی غیر منطقی

عدم تمایل برای فروش یک چیز حقیقی یا غیر حقیقی مثل سهام و اوراقی که مدتی است در پرتفویتان خاک می‌خورند نیز یکی دیگر از تأثیرات اثر مالکیت است. تحقیقات حاکی از آنند که حس از دست دادن چیزی برای انسان دو برابر دردناک‌تر از لذت به دست آوردن چیزی است. و این فراری بودن از شکست می‌تواند قضاوت فرد را در بسیاری از موارد مانند خرید و فروش در بازار سهام، مختل بسازد.

اگر ارزش بالایی برای سهام‌تان قائل شوید به فروش کم‌تر از آن ارزش، قانع نخواهید شد. در واقع هر سرمایه‌گذار حرفه‌ای‌ای می‌داند که قیمت هر سهام دقیقا همانی است که دیگران حاضرند بابت خرید آن بپردازند؛ بنابراین مهم نیست که شما چه نظری نسبت به قیمت‌ سهام‌تان دارید. اگر هیچ‌کس حاضر به پرداخت آن قیمت کاذب نباشد نباید تا آخر عمر به آن‌ها بچسبید و حاضر به فروش با قیمت پایین‌تر نشوید.

این حس ممکن است در هنگام فروش خودرو، ملک یا هر دارایی دیگر نیز رخ بدهد. حتی ممکن است در هنگام چانه زدن مشتریان برای کاهش قیمت پیشنهادی‌تان حس توهین نیز به شما دست بدهد. ما معمولا حس می‌کنیم چیزی که می‌فروشیم خیلی ارزش دارد و قیمتی که ما روی آن می‌گذاریم (با توجه به ارزشی که برای آن قائلیم) منصفانه است. اما مشتریانی که این نظر را نسبت به کالا ما نداشته باشند سعی می‌کند قیمت را پایین بیاورند.

واقعیت این است که هر چیزی همان‌قدر ارزش دارد که دیگران حاضرند بابت آن پول بپردازند. این ارزش‌گذاری کاذب ما بر روی کالایمان فقط باعث می‌شود که در نهایت عصبی و ناامید بشویم.

خود خوشنودی

۴) خود خوشنودی

اثر مالکیت تنها در کالا و خدماتی که می‌خرید و می‌فروشید خلاصه نمی‌شود، بلکه می‌تواند بر روی رفتار و اخلاق نیز تأثیرگذار باشد؛ خصوصا رفتارهایی مانند خود خوشنودی و بی‌تحرکی.

برای مثال، هستند افرادی که عضویت باشگاه بدنسازی دارند اما اصلا به باشگاه نمی‌روند. مردم از حس تعلق به یک باشگاهی که هر وقت دل‌شان بخواهد بتوانند در آن‌جا ورزش کنند، لذت می‌برند؛ اما اغلب به اندازه پولی که ماهیانه بابت عضویت باشگاه می‌پردازند به آن‌جا نمی‌روند. اغلب مردم می‌دانند که برای ورزش کردن حتما نباید به باشگاه رفت، اما نظرشان این است که پرداخت پول برای حق عضویت باشگاه ارزشش را دارد؛ چون برای سلامتی‌شان مفید است.

اما باید کمی منطقی‌تر فکر کنیم تا متوجه شویم استفاده نکردن به اندازه کافی از باشگاه به معنای هدر رفتن پول‌مان است. نباید بگذاریم میل‌مان به ارزش‌گذاری کاذب بر روی باشگاه سبب خود خوشنودی‌مان شود و جلوی کنسل کردنش را بگیرد.

چشم‌پوشی نسبت به اثر مالکیت

روش‌های مقابله با اثر مالکیت

با خواندن مطالب بالا، شاید حس کنید که دنیا شما را گوشه رینگ برده‌ و کاری از دست شما بر نمی‌آید. حتما از خود می‌پرسید آیا مبارزه کردن با غرایز ذاتی انسان اصلا فایده‌ای دارد؟ اما نظر ما این است که مستأصل نشوید. راه‌هایی وجود دارد که بر غرایزتان غلبه کنید و یکی از ساده‌ترین روش‌هایش این است که به چگونگی عملکرد مغزتان و احساساتی که یقه شما را می‌گیرند، آگاه شوید.

به مفید بودن محصول فکر کنید
پیش از خرید یا فروش یک محصول ابتدا به میزان مفید بودن آن فکر کنید. بر اساس یک قانون کلی، ۲۰ درصد از چیزهایی که مالک‌شان هستیم به ما ۸۰ درصد از مفید بودن تمام دارایی‌های‌مان را می‌بخشد. این مفهوم قانون پارتو نام دارد که اغلب در مورد بازده تجارت به کار گرفته می شود. اما هم‌چنین ابزار خوبی است در هنگام در نظر گرفتن اجناس یا خدماتی که پول‌مان را خرج آن‌ها می‌کنیم. آیا کالای مربوطه‌ای که ما در نظرش گرفتیم در آینده (یا حال) برای‌مان مفید خواهد بود یا فقط یه چیزی است که مثل باقی چیزها فقط قرار است فضا را اشغال کند و هزینه نگهداری هم داشته باشد؟

اشیا را لمس نکنید
برای مثال اگر قرار است به یک فروشگاه بروید و لوازم خانه مثل مبلمان یا تلویزیون بخرید در هنگام لمس آن‌ها حواس خود را حسابی جمع کنید. دست زدن به تمام کالاها یک امر وسوسه‌انگیز است؛ اما فروشندگان می‌دانند که اگر مشتری به کالا دست بزند و آن را امتحانش کند تمایلش برای خرید آن و حتی پرداخت هزینه اضافه نیز بالاتر می‌رود.

خودتان را جای خریدار بگذارید
اگر قصد تعدیل، قطع هزینه یا فروش کالایی را دارید از خود بپرسید که خودتان به عنوان مشتری (که صاحب آن کالا نیست) حاضرید چه مقدار پول بابت آن بپردازید؟ یک مقدار تحقیق کنید و ببینید قیمت محصولات مشابه کالای شما چقدر است. یک نگاه به آن وسیله‌ای که قصد فروشش را دارید بیاندازید و از خود بپرسید که آیا حاضرید همان قیمتی را که بر روی آن گذاشته‌اید، بپردازید؟ اگر بتوانید پاسخ منطقی به این پرسش بدهید با آرامش بیش‌تری آن کالا را رها می‌کنید و با قیمت مناسب و رضایت کامل راهی آشیانه جدیدش خواهید کرد.

به ارزشمندی فکر کنید
در مورد سرمایه‌هایی مانند بازار بورس، اوراق مشارکت و ... نیز همینطور فکر کنید. وظیفه اصلی این سرمایه‌گذاری‌ها این است که برای شما پول به دست بیاورند. فراموش کنید که روزی آن‌ها را خریده‌اید و هم‌چنین به این فکر نکنید که قیمت پرداختی‌تان چه حسی به شما می‌دهد (حال چه معامله خوبی باشد چه بد)؛ تنها بر روی این‌که آیا هم‌چنان ارزشمند هستند یا نه تمرکز کنید. سرمایه انسان مثل بچه و حیوان خانگی‌اش نیست؛ بلکه فقط یک جور کارمند است که یا باید برایش درآمدزایی کند یا اخراج شود.

کلام آخر

اثر مالکیت و بیزاری ما از شکست همیشه هم بد نیستند. این عوامل به ما کمک می‌کنند که خانه‌مان را بسازیم و دارایی کسب کنیم. باعث می‌شوند که در درازمدت با بالا و پایین‌های‌شان کنار بیاییم و از بودن آن‌ها در زندگی‌مان حس غرور بگیریم. مادامی که مصرف‌کنندگان محتاط و هوشیاری باشیم که هر تراکنشش را با علم و سواد انجام می‌دهد و حواسش به بودجه‌اش هست، می‌توانیم تصمیمات مالی عاقلانه بگیریم.
آیا تا به حال با هدف خرید یک جنس خاص وارد فروشگاه شده‌اید و وقتی بیرون آمدید کلی پول از جیب‌تان کسر شده باشد؟ آیا تا به‌حال به دارایی یا سرمایه‌ای سفت چسبیده‌اید تنها به خاطر آن‌که حس می‌کنید ارزش‌شان از نظر شما بالاتر است؟

1 1 1 1 1 Rating 0.00 (0 Votes)

  دسترسی فعلی شما اجازه مشاهده نظرات تحت این بخش را نمی دهد

logo-samandehi

treebottom

address    سعادت آبادبلوار پیام | میدان بهرود خیابان عابدی | پلاک ۳  | واحد ۳

tel    ۶۳ ۲۴ ۱۱ ۲۲