شاید مشهورترین آزمون شخصیتی، آزمون شخصیت مایرز-بریگز (MBTI) باشد؛ یک پرسشنامهی خودسنجی که در آن شخصیت افراد بر مبنای ترجیحشان به برونگرایی یا درونگرایی، درک حسّی یا شهودی، تفکر یا احساس و رویکرد ادراکمحور یا قضاوتمحور نسبت به محیط پیرامون سنجیده میشود. همانطور که پیداست، این آزمون تفاوتهای روانشناختی افراد را به چهار دستهی دوگانه تقسیم میکند که درنتیجه باعث ایجاد 16 گونهی شخصیتی میشود.
شاید قبلاً هنگام استخدام در کاری با این تست برخورد کرده باشید؛ گاهی شرکتها از این تست استفاده میکنند تا از زیر و بمِ شخصیت کارکنانشان آگاه شوند و دریابند چگونه میتوانند از نقاط قوت آنها در انجام کار بهره ببرند. اما این تست را میتوان در حوزههای دیگر زندگی هم بهکار بست، از جمله در حوزهی مدیریت پول.
کسانی که توان ایستادگی در برابر تستهای شخصیتی دلچسب را داشته باشند، کم هستند؛ فرقی هم نمیکند؛ از آن آزمونهای آبکی باشد که پرده از حیوان درونتان برمیدارند یا تستی جدی که کمکتان میکند خواستهها و نیازهای درونیتان را بیابید. دلیل این علاقه پیبردن به اوضاع و احوال درونیمان است که در کمترین حالت سرگرمکننده و در بهترین حالت بصیرتبخش خواهد بود.
کنجکاو هستید بدانید هر یک از آن چهار خصوصیت دوگانه چه تأثیری بر امور مالیتان میگذارند؟ در ادامه، این خصوصیات را یکییکی باز کرده و شرح دادهایم و تأثیری را که این خصلتها روی سبک مدیریت پولتان دارد توضیح دادهایم؛ بهخصوص موارد بازدارندهای که باید مواظبشان باشید.
برونگرایی در برابر درونگرایی
تمایز برونگرایی و درونگرایی مشخص میکند که افراد انرژیشان را از کجا دریافت میکنند. کسانی که ترجیحات برونگرایانه دارند مایلند انرژیشان را از دنیای پیرامون، مردم و عناصر خارجی بگیرند. در مقابل درونگراها میخواهند در خلوتِ خود فرصت تأملکردن، آرامش و ژرفنگری داشته باشند.
برونگرایان و نحوهی مدیریت مالی
برونگرایان، طبق همان خصلت برجستهی معاشرتی بودنشان، معمولاً در تصمیمگیریهای بزرگ به دیگران تکیه میکنند. کسانی که ترجیحات برونگرایانه دارند فقط زمانی به افکار خود پی میبرند که آن را با صدای بلند برای خودشان بازگو کنند. برای همین است که همیشه میبینیم ایدههایشان را از طریق گپوگفت با دیگران بهدست میآورند.
برونگرایان در فعالیتهای دستهجمعی مثل دورهمیهای تفریحی، به خرجکردن پول فراوان راغبتر هستند. این افراد باید زمان بیشتری را برای اندیشیدن به شیوههای مدیریتی پولشان صرف کنند، مثلاً با یادداشت کردن اینکه هر کدام از خریدهایشان چه احساسی را در آنها برانگیخته است. آنها شاید با خود بگویند فلان خریدم بیهوده بود یا موقع خرید فلانچیز احساس کمبود داشتم و الان از این کارم پشیمانم. این آگاهی میتواند کمکشان کند دفعهی بعدی که دستبهجیب میشوند حسابشدهتر رفتار کنند.
درونگرایان و نحوه مدیریت مالی
در مقابل، این خطر برای درونگرایان وجود دارد که برای ارزیابی تصمیمهای مالی بزرگشان، بیش از حد نیاز زمان بگذارند و به انبوهی از اطلاعات مجهز شوند؛ اما خودشان را از منابع بیرونی که ممکن است اطلاعات سودمندی داشته باشند، محروم نمایند. بهتر است این افراد ایدههایشان را با چند دوست نزدیک خود در میان بگذارند تا مطمئن شوند چشماندازشان فقط به وسعت دید خود محدود نباشد. آنها همچنین میتوانند با رجوع به مشاوران مورد اعتماد، کسانی مانند برنامهریزان مالی یا دوستان و اعضای خانواده که همیشه در مورد مسائل مالی سنجیده عمل کردهاند، از راهنماییهایشان بهره ببرند.
درک حسی در برابر درک شهودی
این دو ویژگی از دو خصلت شخصیتی شما خبر میدهند: چگونگی جذب اطلاعات توسط شما و چگونگی تصمیمگیری و نتیجهگیریتان. این دو ویژگی درواقع نیروهای محرک و برانگیزندهی ترجیحات ما را نشان میدهند.
ابتدا دوگانهی مربوط به شیوهی کسب اطلاعات را شرح میدهیم:
رویکرد حسی یعنی کسب اطلاعات بهشیوهی بسیار مشخص گامبهگام و مرحلهبهمرحله. برعکس این افراد، کسانی که به درک شهودی گرایش دارند به سمت اطلاعات کلّینگر و جامعتر کشیده میشوند. آنها میخواهند اول کلّیت یک ایده را دریابند تا سپس بتوانند روی درک اجزای آن تمرکز کنند.
تأثیر حسگرایی روی مدیریت پول
ویژگی حسگرایی در ترکیب با برونگرایی یا درونگرایی میتواند به نتایج متفاوتی بینجامد. درونگرایانی که به شیوهی درک حسی نیز گرایش دارند با ذهنشان مثل یک کمد اسناد برخورد میکنند و قادرند در مواقع نیاز، به اطلاعات موجود در آن دسترسی پیدا کنند. جنبهی منفیِ این افراد این است که امکان دارد چنان در میان دادههای موجود در ذهنشان غرق شوند که فرصت نگریستن به سایر ایدهها را از دست بدهند. به همین خاطر، کسانی که ویژگی درونگرایی و تمایل به درک حسی را همزمان با هم دارند، باید نگاهی پذیرنده به روشهای متفاوت مدیریت پول داشته باشند؛ بهویژه اگر احساس میکنند با روش فعلی به هدفشان نزدیک نمیشوند.
از آن طرف، کسانی که ترجیحات برونگرایانه و حسی را با هم دارند، احتمال دارد تمرکزشان چنان بر لحظهی حال معطوف شود که از آنچه در آیندهی نزدیک انتظارشان را میکشد غافل بمانند. در مبحث مدیریت پول، این خصلت میتواند باعث شود فرد بیشازحد سرگرمِ وضعیت «اکنون و اینجا» شود؛ به همین خاطر مهم است این افراد پیوسته به خودشان یادآوری کنند که تصمیمهایشان در لحظهی حال چگونه روی اهداف درازمدتشان تأثیر خواهد گذاشت.
تأثیر شهودگرایی روی مدیریت پول
از سویی دیگر، کسانی که به درک شهودی گرایش دارند به احتمال زیاد چشمشان را به اهدافی که برای آیندهشان ترتیب دیدهاند دوختهاند؛ اما لزوماً نمیدانند که باید چگونه به آنجا برسند. آنها رؤیاپردازی میکنند؛ اما برنامهریزی نمیکنند. یادداشتکردن اهداف کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت میتواند خصلت برنامهریزی را در این افراد پرورش دهد. آنها پس از این کار مجبورند در لحظهی حال کاری را انجام دهند که آنها را در مسیر رسیدن به اهداف آیندهشان قرار میدهد. ممکن است در یک چشمبههمزدن برنامهی گامبهگامِ پیشرفتشان را طراحی کنند.
تفکر در برابر احساس
اکنون سراغ شیوهی ارزیابی شما از اطلاعات دریافتیتان میرویم. رویکرد تفکرمحور یعنی تصمیمگیری با تمرکز به وظیفهای که بر دوش فرد است تا تصمیمی منطقی و عینیتگرا اتخاذ شود. برای مثال، ممکن است این افراد معایب و مزایای تصمیمهای گوناگونشان را برای رسیدن به بهترین گزینه فهرست کنند. اما کسانی که رویکرد احساسی دارند بیشتر چگونگی تأثیرگذاری تصمیمهایشان به نزدیکان خود را در نظر میگیرند.
اجرای مدیریت مالی صحیح توسط افراد تفکرمحور
کسی که گرایش به تفکر دارد در همهی حوزههای زندگیاش منطقی عمل میکند، از جمله در حوزهی امور مالی.
اگر چه این میتواند خصلت مثبتی باشد، تفکرگرایان ممکن است در تحلیل تصمیمهای مالی ریز و درشتشان زیادهروی کنند و درنتیجه برخی از اهداف مالی شخصیشان را از یاد ببرند. در اینگونه موارد، استفاده از قلم و کاغذ میتواند مفید واقع شود. آنها میتوانند آرزوهایشان و آنچه را که میخواهند انجام دهند اما هنوز قدمی برایش برنداشتهاند، روی کاغذ بنویسند. سپس، با توجه به وضعیت مالیشان، ببینند چطور و با چه روشی میتوانند به آنها جامهی عمل بپوشانند. برای این دسته از افراد برداشتن گامهای بلندتر با ذهنیت احساسی میتواند تجربهای آزادانهتر برایشان به ارمغان آورد.
اجرای مدیریت مالی صحیح توسط احساسگرایان
جنبهی منفی احساسگرا بودن این است که احتمال دارد احساسات و عواطفِ این افراد در فرایند تصمیمگیری به منطقشان غلبه کند و آن را تحتالشعاع قرار دهد. آنها ممکن است توانشان را در جهت جلب رضایت دیگران بهکار بگیرند؛ حتی زمانی که در حال تصمیمگیری برای پول خودشان هستند.
در این شرایط بهتر است احساسگرایان با پرسوجو کردن نظرات منطقی دیگران، بهویژه کسانی که آمیزهای از ذهنیت درونگرایانه و احساسی را با هم دارند، خود را به چالش بکشند. آن دسته از افراد که ترجیحات برونگرایانه و احساسی دارند معمولاً نیازمند ژرفنگریاند تا ببینند آیا تصمیمهای مالیشان با نیازهای ارجح خودشان و نه دیگران و نیز آیندهی مالیای که برای خود ترسیم کردهاند همسو هست یا خیر.
ذهنیت قضاوتگر در برابر ادراکی
این تمایز به شیوهای دلالت میکند که فرد برای سازماندهی دنیای پیرامونش بهکار میبرد. قضاوتگرایان از خاتمهدادن خوششان میآید، دوست دارند تصمیم بگیرند و دوست دارند همهچیز را سبکسنگین کنند. شناسایی این افراد خیلی ساده است؛ آنها چنانچه کاری را به انجام برسانند که روی فهرست یادداشتیشان نباشد، آن را بههمراه یک علامت تیک به فهرستشان اضافه میکنند تا آن احساس رضایت را تجربه کنند. افرادی که ذهنیت ادراکی دارند برخلاف قضاوتگرایان، در تصمیمگیریشان شتابزده عمل نمیکنند؛ میخواهند گزینههای زیادی پیش رویشان باشد و به چیزهایی گرایش دارند که فیالبداهه و خلاقیتمحور هستند.
اجرای مدیریت مالی صحیح توسط قضاوتگرایان
کسانی که در گروه قضاوتگرا جای میگیرند ممکن است در امور مالیشان کمی عجولانه تصمیمگیری نمایند؛ چراکه تشنهی تجربهکردن آن «لذت خاتمهدهی» هستند. یکی از نکاتی که معمولاً از دید این افراد پوشیده میماند این است که خیلی زود تصمیمشان را میگیرند، بیآنکه همهی اطلاعات مورد نیاز برای تصمیمگیری دربارهی آن امر مالی را بررسی کرده باشند.
برای اینکه ذهنیت قضاوتگرایانهشان در معرض گزینههای بیشتر و احتمالاً بهتر قرار بگیرد، این افراد میتوانند از نظرات دیگران هم بهرهمند شوند یا تصمیمگیریشان را چند روز به عقب بیندازند تا ببینند چه ایدههای جدیدی به ذهنشان خطور میکند.
اجرای مدیریت مالی صحیح توسط ادراکگرایان
در مقابل، افراد ادراکگرا میتوانند از تعیینکردن حد و مرزهای بیشتر برای خودشان سود ببرند، چراکه علاقهشان به عملکرد فیالبداهه و انعطافپذیر، اغلب با ایندستآندست کردن همراه میشود و عملکردشان را کند میکند.
گرایش به داشتن گزینههای متعدد میتواند به این معنی باشد که فرد برای گرفتن تصمیمهای مالی مهم، بیشازحد تعلل کند و طفره برود. چنین افرادی باید اهداف معقولانهای را با مهلتی مشخص و قطعی که برایشان مقدور است برای خود در نظر بگیرند. برای نمونه متعهدشدن به اینکه تا تاریخ اول اسفند، 5 میلیون تومان بیشتر از قبل در حسابشان پسانداز کنند؛ روش خوبی است که میتواند تعللگرایی آنها را بهبود بخشد.
توصیهای دیگر برای کسانی که گمان میکنند به سمت ذهنیت ادراکی گرایش دارند این است که اگر با شنیدن واژهی «بودجهبندی» احساس محدودشدن به آنها دست میدهد، نام دیگری روی آن بگذارند. شاید بتوانند از آن تحت عنوان برنامهای برای هزینهها، پساندازها و سرمایهگذاریها یاد کنند. با این روش، چنین کاری دیگر آنچنان دستوپاگیر بهنظر نمیآید.
خودشناسی مالی را متوقف نکنیم
درنهایت، مزیت واقعی خودشناسی پیبردن به نقاط قوت و فائق آمدن بر نقاط ضعفتان است.
چنانچه به خودشناسی مالی علاقهمند هستید، کتاب «هارمونی پولی؛ نقشه راهی برای اشخاص و زوجها» با ارائه تستهای خودشناسی، جنبههای مختلف شخصیتتان را که ممکن است خودتان نیز از آن آگاه نباشید، برایتان آشکار خواهد کرد. در این کتاب درک میکنیم که شخصیت مالی ما و معناهایی که پول نسبت میدهیم تا چه میتوانند بر وضعیت مالی ما و روابطی که با دیگران بهویژه همسرمان شکل میدهیم، اثر بگذارد. این کتاب از منظری متفاوت به موضوعات مالی مینگرد و خواندن آن را به همه کسانی که میخواهند که از تنشهای مالی و عاطفی در زندگی دور بمانند، توصیه میکنیم.