در بخش قبل، برایتان گفتیم که شرکتها و برندهای مختلف چگونه به کمک تبلیغات در حال آموزش مصرفگرایی به کودکان هستند و این آموزشها حتی قبل از آنکه قادر به تصمیمگیری صحیح باشند، رخ میدهد. در این بخش نیمهی پر لیوانِ تأثیر تبلیغات را میبینیم و از چند روش برای تربیت کودکان در فرهنگ مصرفگرای امروزی صحبت میکنیم.
نیمه پر لیوان
گاهی ارتباط قوی کودکان پیشدبستانی با برندها میتواند به نفع آنها و والدینشان باشد. یکی از دوستانم تعریف میکند از زمانی که برای پسرش مسواک «اورالبی» فیروزهایرنگ و خمیر دندان باباسفنجی خریده، او با شوق بیشتری دندانهایش را تمیز میکند. او همچنین دربارهی تأثیر مثبت شخصیتهای برنامههای محبوب کودکانه اینطور فکر میکند: «اگر یک تیم کامل از شخصیتهای کارتونی را برای تشویق کودکانم در اختیار داشته باشم، خیالم از انجام دادن کارهایی که در غیر آن صورت انجام نمیدهند، راحت خواهد شد.»
هشدارهای تبلیغاتی تا به حال والدین زیادی را از تحقیقاتی که بازاریابان روی کودکان انجام میدهند، آگاه کرده است. اما فعالیتهای این گروه همچنان شخصی بوده و از حمایتهای دولتی بهره نمیبرند.
در کنار اینکه به تأثیرات مصرفگرایانهی تبلیغات بر کودکان توجه میشود، باید گاهی نیمهی پر لیوان را هم در نظر گرفت؛ منظورم وقتی است که کالای تبلیغشده نقش مثبت در زندگی کودکان ایفا میکند و آنها را به کارهای مفید تشویق میکند.
پیام اصلی از خانه ارسال میشود
برخلاف پیروزیهای نمادین مؤسسات مختلف، تجارت بازاریابی کودکان همچنان بهطور بسیار سودآور و با سرعت زیاد روبهرشد است. تقصیر تأثیرگذاری آن در ابتدا، بر گردن والدین پرمشغله است. والدینی که زمان کافی برای آموزش تفاوت میان «نیاز»ها و «خواسته»ها به کودکشان، توضیح درمورد نقش دستکاریشدهی تبلیغات و مهمتر از همه، ایستادگی در برابر درخواستهای ناتمام کودکشان را ندارند.
«کریستینا کویک» تمام تلاشش را برای تربیت عاقلانهی روحیه مصرفگرایی کودکان به کار میگیرد. او از یک سیاست جالب جهت ایستادگی محکم دربرابر درخواستهای کودکانش در هنگام خرید از فروشگاه، استفاده میکند: تصمیم منطقی، حتی اگر به قیمت قهر کردن سه کودکش تمام بشود. کویک همچنین در تلاش است تا با خواندن کتابهای آموزنده، ارزشهای کودکانش را به آنها یادآوری کند.
برای کویک حفظ تعادل در برآورده کردن خواستههای فرزندانش، بهسان یک نبرد بیپایان است. این امر برای دیگر والدین نیز صدق میکند. این کار، همچنین یک جهش اساسی است برای تلاش در راستای شادی حدالامکان کودکتان.
بر طبق نظر دکتر «گولین»، گاهی تسلیم شدن در برابر خواستههای در اثرِ تبلیغات کودکان در مواقع خاص، امر مخربی به شمار نمیرود. اگرچه گولین اشاره میکند که مصمم بودن در نخریدن هر چیز، میتواند رد کردن درخواستهای کودک در آینده را تسهیل کند. او میگوید: «بهعنوان والدین، مهم است که توانایی «نه گفتن»تان را در خرید محصولاتی که برای کودکانتان مضرند، تقویت کنید.»
بهعنوان والدین یک کودک، مهم است که توانایی «نه گفتن»تان را در برابر خرید محصولاتی که برای کودکانتان مضرند، تقویت کنید.
چند روش برای تربیت کودک در فرهنگ تبلیغات کنونی
- مسئولانه مصرف کنید. به یاد داشته باشید که شما الگوی اصلی کودکتان هستید. صحبت کردن محتاطانه از خرید چیزهایی که آرزویش را دارید، باعث تصحیح طرز فکر غلط «برای داشتن زندگی بهتر، حتماً میبایست مادیگرا بود» خواهد شد.
- کودک را درمورد پیامهای بازرگانی آگاه کنید. در سن ۶ سالگی کودکتان قادر به درک هدف پنهان در دل آگهیها خواهد بود. تفاوت میان خواستهها و نیازها را به کودک توضیح داده و از او بپرسید که فکر میکند با به دست آوردن چیزی که دلش میخواهد، چه نفعی کسب خواهد کرد؟
- محدودیت قائل شوید. اگر احساس میکنید که یک محصول خطرناک یا بیارزش است، چرایی آن را به کودک توضیح دهید.
- ساعات تماشای تلویزیون او را کاهش دهید. کودکتان هرچه پیامهای بازرگانی کمتری ببیند، تأثیر منفی کمتری خواهد گرفت.
- با والدین دیگر مشورت کنید. وقتی بدانید که والدین دیگر در این مواقع چه کاری انجام میدهند، راحتترمیتوانید غر زدنهای کودکتان را کنترل کنید.
- پولتوجیبی ترتیب ببینید. به کودکتان پولتوجیبی بدهید و او را تشویق به ذخیرهی پولش در قلّک کنید. کودک به اسباببازیای که با پول خودش بخرد، بیشتر ارج مینهد.
- از مادیگرایی فاصله بگیرید. برای فعالیتهای سادهای که تخیل کودک را تهییج میکند، وقت بگذارید، مانند بازی کردن در فضای بیرون مطالعه و نقاشی.