شیوع همهگیری ویروس کرونا و خانهنشین شدن مردم باعث شد تا اکثر افراد جامعه نتوانند میان کار و زندگی شخصی خود تعادل برقرار کنند. گزارشات متعددی از کار کردنهای طولانیتر در خانه، اوقات استراحت کمتر و شب و روز کار کردنهای مردم در این روزها خبر دادند. در بعضی موارد حتی ثابت شده که میانگین کار کردن در روز به اندازه ۳ ساعت افزایش یافته است.
این شرایط بار دیگر از منطق و مفهوم ۴۰ ساعت کار در هفته پرده برداشت. قانونی که در اواسط قرن ۱۹ میلادی به منظور جلوگیری از تبعیض حقوق کارگران اختراع شد. ولی میبینیم که منطق موجود در آن حتی در دنیای پر سروصدای امروز نیز کارایی دارد.
تاریخچه ۴۰ ساعت کار در هفته
۲۴ اکتبر در تقویم مربوط به تاریخ کار، به عنوان روز ۴۰ ساعت کار در هفته نامگذاری شده است.
اسپانیا اولین کشوری بود که کار کردن هشت ساعت در روز را در سال ۱۵۹۳ به دنیا معرفی کرد؛ مقامات رسمی کشور اسپانیا در طی بیانیهای؛ روزانه ۸ ساعت کار (۴ ساعت در صبح و ۴ ساعت در بعدازظهر) را برای تمام کارخانجات و ادارات الزامی اعلام کردند. دلیل این امر استفاده بهینه از روشنایی روز بود. این جدول زمانی از نظر مهندسان هم تقریبا منطقی به نظر میآمد؛ چون میتوانستند تسلط بهتری بر روی کار داشته باشند و درصد خطا را نسبت به کار کردنهای طولانیمدت کاهش میداد. همچنین برای حفظ سلامتی و استقامت کارگران نیز مناسب بود.
اما این قانون تا زمان انقلاب صنعتی در انگلستان، و پس از ظهور کارخانجات بزرگی که کارگران بسیاری داشت، به صورت رسمی فراگیر نشد. در آن دوران میانگین ساعات کار کارگران کشور انگلستان از ۱۰ تا ۱۶ ساعت متغیر بود؛ در هفته ۶ روز کاری داشتند و کار کشیدن از کودکان کمسن نیز کاملا رواج داشت. بنابراین باید قانونی لحاظ میشد تا جلوی تبعیضهای سختگیرانه آن زمان را بگیرد.
انقلاب صنعتی
رابرت اوون در جریان انقلاب صنعتی در اوایل قرن ۱۹ میلادی دستور اجرای قانون روزانه ۱۰ ساعت کار را در سال ۱۸۱۰ صادر و آن قانون را توسط تشکیلات «جامعهشناسی» خود در نیو لانراک سازماندهی نیز کرد. اوون سپس در سال ۱۸۱۷ به فرمول ۸ ساعت کار در روز رسید و شعارش این بود: «روزانه هشت ساعت کار، هشت ساعت بازیابی (خورد و خوراک، تفریح و...) و هشت ساعت استراحت».
در سال ۱۸۴۷ زنان و کودکان در انگلستان موظف به انجام نهایتا ۱۰ ساعت کار در روز شدند و کارگران فرانسوی نیز بلافاصله پس از انقلاب فرانسه در سال ۱۸۴۸ قانون ۱۲ ساعت کار در روز را با موفقیت به ثبت رساندند.
کوتاه شدن ساعت کار در روز و بهبود شرایط کاری، بخش مهمی از درخواست تظاهرکنندگان و منتقدان «اصلاحات چاریست» و سازمان تجارت جهانی بودند. در کشور نیوزلند نیز خبر از موفقیتهای جنبشگونه کارگران در راستای روزانه ۸ ساعت کار برای کارگران ماهر توسط جنبش کارگران استرالیا در دهههای ۱۸۴۰ و ۱۸۵۰ میلادی به گوش میرسید. اغلب کارمندان استخدامی برای همهگیری و رسمی شدن این قانون در مراکز صنعتی سراسر دنیا مجبور بودند تا اواسط قرن بیست صبر کنند.
در سال ۱۸۶۶ سازمان جهانی کارگران در پی کنگرهای در گنوا درخواست روزانه ۸ ساعت کار را اجرا کردند؛ با این مضمون که: «محدودسازی رسمی ساعات کاری یک شرط اساسی است که بدون آن تمام فعالیتهای مربوط به بهبود و رهایی طبقه کارگر در گذشته بیثمر خواهد ماند». کارل مارکس این موضوع را برای حفظ سلامت کارگران الزامی میدانست. او در کتاب خود با عنوان «سرمایه؛ نقدی بر اتصاد سیاسی» اینگونه مینویسد: «طولانیتر کردن ساعت کار و در پی آن بهرهکشی مفرط از مردم جامعه نهتنها سبب زوال قوای جسمانی کارگران (به علت سلب آسایش در زندگی و فقدان شرایط جسمانی و فعالیت مناسب فرد) میشود، بلکه همچنین به فرسودگی و مرگ نیروی کار نیز میانجامد».
مفهوم هشت ساعت کار در روز، اولین موضوعی بود که توسط سازمان کار جهانی به بحث گذاشته شد که نتیجتا در سال ۱۹۱۹ به شکل «انجمن ساعات کاری» درآمد؛ انجمنی که تا سال ۲۰۱۶، ۵۲ کشور عضو آن شدند. جنبش روزانه ۸ ساعت کار همچنین بهانه شکلگیری «روز می» و «روز کارگر» در بسیاری از کشورها نیز بود.
در آمریکا در سال ۱۹۴۰، ۴۰ ساعت کار در هفته به قانون تبدیل شد.
ایران
کشور ایران نیز در اواخر قرن ۱۳ هجری شمسی توسط «محمد پروانه»، مؤسس اتحادیه چاپگران در سال ۱۲۸۵ (که به عنوان اولین اتحادیه ایران شناخته میشد)، برای اولین بار به قانون ۸ ساعت کار در روز روی آورد.
این اتحادیهی نوپا در سال ۱۲۹۷ پس از ۱۴ روز مذاکره با مجلس، بر سر قانون ۸ ساعت کار در روز، حقوق اضافهکاری و بیمه درمانی کارکنان خود به توافق رسیدند. موفقیت این اتحادیه انگیزهای شد برای دیگر اتحادیهها تا آنها هم رفتهرفته به جمع مجریان این قانون بپیوندند.
پیشنهاد مطالعه: چگونه در شرایط سخت مالی خوشبین باشیم؟
کلام آخر
با وجود اینهمه تلاش برای قانونی کردن ۴۰ ساعت کار در هفته اما باز هم در این قرن افرادی هستند که خیلی بیش از این حرفها کار میکنند. نتایج تحقیقات حاکی از آنند که تقریبا نیمی از افراد جامعه بیش از ۴۰ ساعت در هفته کار میکنند.
همهگیری کرونا نیز مزید بر این علت شده است.
همچنین در برخی موارد، خصوصا کارهای مالی و مشاورهای، بعضی از کارمندان بیان کردهاند که۸۰ ساعت کار در هفته کار میکنند.
برقراری تعادل در تمام ابعاد زندگی امری است بسیار مهم. کار کردن بیش از اندازه سبب فرسودگی و ایجاد اختلالات روانی میگردد. برای داشتن زندگی متعادل باید خواب مناسب نیز داشته باشیم که انجام بیش از ۸ ساعت کار در روز میتواند آن را مختل بسازد. جامعهشناسان این قانون را به وجود آورند تا مردم بتوانند در کنار کار کردن از زندگیشان نیز لذت ببرند.