سالهاست که تورم یکی از پرتکرارترین واژهها در اخبار اقتصادی ما است و تا حدودی با آن آشناییم. تورم به هر کشوری که وارد شود، تکانها و تحولات سیاسی و اقتصادی هم همراهش میآید و مستقیمترین نتیجه آن را مردم در قدرت خریدشان میبینند. تورم تا کنون در دورههای مختلف تاریخی در کشورهای زیادی رخ داده است که هر کدام داستان خود را دارند. در این مطلب، به واقعیتها و حقایق مربوط به تورم میپردازیم تا با چیزی که این روزها تقریباً بر همۀ دنیا سایه انداخته است، بیشتر آشنا شویم.
واقعیتهای تورم؛ از ریشه آن تا تاثیرات گستردهاش
اولین واقعیت جالب درمورد تورم، نقش آن در کاهش قدرت خرید است. چنانچه طبق محاسبات، قدرت خریدی که مردم آمریکا در سال ۱۹۵۰ با یک دلار داشتند، در سال ۲۰۱۷ برابر با ۱۰٫۲۳ دلار بود. دومین نکتهٔ جالب درمورد تورم، معنای ریشهای این کلمه است. واژهٔ تورم (inflation) از واژهٔ لاتین inflare به معنای «منفجر کردن یا باد کردن» گرفته شده است و برای اولین بار، برای توصیف «افزایش مقدار پول»، در سال ۱۸۳۸ استفاده شد.
نکتهٔ دیگر دربارهٔ تورم این است که گرچه تعریف تورم مشخص است؛ اما هنوز هم اقتصاددانان بر سر جزئیات آن اختلافاتی دارند. با این حال عموماً موافق هستند که تورم به معنای افزایش مداوم قیمتها و کاهش ارزش پول ملی است.
نرخ تورم، درصد افزایش قیمت کالاها در سال است. این یک نکتهٔ کلیدی درمورد تورم است. به عنوان مثال، اگر نرخ تورم حدود ۲٪ باشد، یک مداد ۱ دلاری در طول یک سال ۱٫۰۲ دلار قیمت خواهد داشت. افزایش تورم، باعث شده است تا هزینهٔ بسیاری از کالاها و حتی رویدادهای سیاسی و نظامی در گذشته کاملاً متفاوت با امروز باشد. جالب است بدانید تورم بر دنیای فیلم و سینما نیز تاثیر گذاشته است و آن را پرهزینهتر از گذشته کرده است؛ مثلاً هزینهٔ ساخت فیلم کلئوپاترا در سال ۱۹۶۳ حدود ۴۴ میلیون دلار بود. با در نظر گرفتن تورم، ساخت همین فیلم امروز ۳۰۰ میلیون دلار آب میخورد.
راستی از ابرتورم آلمان چیزی میدانید؟
آلمان در گذشته با یک ابرتورم روبرو شده است. این ابرتورم که در سال ۱۹۲۰ رخ داد، بر امنیت اجتماعی آلمان نیز تاثیر گذاشت و منجر به ناآرامیهای اجتماعی شد. علاوه بر این، ابرتورم ۱۹۲۰ باعث شد تا قدرت خرید پول آلمان به قدری کاهش پیدا کند که واحد پول آلمان، مارک، از هیزم نیز ارزانتر شود. هیتلر، رهبر آلمان، یهودیان را عامل این تورم دانست.
آیا میدانستید تورم میتواند باعث بروز جنگ نیز شود؟
واقعیات تاریخی بر این نکته تاکید دارند که عامل بروز بسیاری از جنگها، تورم بوده است. در واقع، میان جنگ و تورم رابطهٔ تنگاتنگی وجود دارد. از طرفی، جنگ نیز تورمزا است. به این معنا که هر جنگی که در قرن گذشته رخ داده، تورم بالایی را به همراه آورده است.
صفرهای روی اسکناس
صفرهای روی اسکناس نیز در نوع خود از حقایق جالب توجه تورم است. تاکنون دلار زیمبابوه رکورد بیشترین تعداد صفرهای نمایشدادهشده را از آن خود کرده است و با رقم ۱۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ بیشترین صفرهای تورم را دارد. وقتی تورم اتفاق میافتد، بسیاری از سیاستمداران و اقتصاددانان به سراغ چاپ اسکناس میروند. مجارستان از جمله کشورهایی است که این سیاست را در پیش گرفته و رکورد بزرگترین اسکناس منتشرشده را به نام خود ثبت کرده است؛ اما جالب است که اسکناس این کشور تمام صفرها را نشان نمیدهد و مقدار آن بهصورت هجیشده است.
البته تورم مجارستان، مربوط به زمان حال این کشور نیست، بلکه ابرتورم مجارستان پس از جنگ جهانی دوم رخ داد و سریعترین افزایش تورم ماهانه را نیز به نام خود ثبت کرد؛ تورم ۴۱٬۹۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰٪ در ماه ژوئیهٔ ۱۹۴۶ که یعنی قیمتها هر ۱۳٫۵ ساعت دو برابر میشده است.
اولین کشوری که در قرن بیستویکم تورم شدید داشت، زیمبابوه است؛ همان کشوری که بیشترین صفرهای تورم را دارد. چنانچه قیمت یک قرص نان در زیمبابوه در سال ۲۰۰۸، حدود ۱٫۶ تریلیون دلار بود. البته مقامات زیمبابوه همواره تاکید داشتهاند که دلیل تورم این کشور، افزایش قیمت جهانی مواد غذایی و تحریمهای بینالمللی است.
تورم تا به حال در کشورهای زیادی رخ داده است؛ اما تعداد کمی از کشورها، ابرتورم را تجربه کردهاند. در قرن بیستم، تعداد کشورهایی که با ابرتورم دست و پنجه نرم کردهاند، تنها ۲۸ کشور است که بیست مورد از آن پس از سال ۱۹۸۰ رخ داد.
از روم باستان و عظمت آن چه میدانید؟
احتمالاً اطلاعاتی کلی دربارهٔ آن دارید. از سقوط آن چطور؟ فکر میکنید روم باستان به چه دلیلی سقوط کرد؟ تورم. بله. درست متوجه شدید. مورخان تورم سرسامآور را عامل اصلی سقوط روم باستان ذکر میکنند. طلا و نقرهٔ وارداتی از دنیای جدید باعث تورم گسترده در اروپا بین قرنهای ۱۵ و ۱۷ شد. در آن دوره از طلا به عنوان ارز استفاده میشد. این دوران مقارن با اوج استعمارگری اروپاییان و غارت طلا و فلزات باارزش مستعمرات است. اگر دولت طلا را با انواع فلزات دیگر مانند نقره، مس یا سرب رقیق کند تا عرضهٔ پول را افزایش دهد، تورم ممکن است رخ دهد. با کاهش ارزش هر سکه، مصرفکنندگان برای خرید خدمات و کالاها به تعداد بیشتری از آنها نیاز دارند.
نکتهٔ دیگر دربارهٔ تورم، نرخ تورم ایالات متحده آمریکا است که همواره در طول تاریخش، بین صفر و ۲۳ درصد در نوسان بوده است. دولت فدرال آمریکا همواره سعی داشته است تا تورم را در حدود ۲ تا ۳ درصد نگه دارد. با این وجود، در بلندمدت همین نرخ تورم هم رقمهای عجیبوغریبی را ایجاد کرده است. در سال ۱۹۳۰، متوسط هزینهٔ یک خانه در آمریکا ۳۸۴۵ دلار بود؛ در حالی که تا سال ۲۰۱۳، این هزینه به ۲۸۹۵۰۰ دلار میرسد. در سال ۱۹۳۰، میانگین هزینهٔ زندگی جمعاً ۱ پوند میشد. مثلاً قیمت گوشت همبرگر ۱۲ سنت بود؛ اما این هزینه در سال ۲۰۱۳ به ۴٫۶۸ دلار رسید. در اروپا نیز ارادهٔ کشورها بر نگهداشتن نرخ تورم در کمترین میزان ممکن است. وظیفهٔ اصلی بانک مرکزی اروپا حفظ قدرت خرید یورو و در نتیجه ثبات قیمت در منطقه یورو، با نگه داشتن تورم زیر، اما نزدیک به ۲ درصد در میان مدت است.
کشورهایی که در طول قرن نوزدهم تا سال ۱۹۱۴ بر روی استاندارد طلا قرار داشتند، روند تورمی کمی را تجربه کردند یا اصلاً روند تورمی را تجربه نکردند. اگر تورم کنترل شود، میتواند یک نیروی مثبت در اقتصاد باشد. تورم در سطح پایین میتواند اقتصاد را تحریک کند، رکود را کاهش دهد، برای مشاغل، سود فراهم کند، دستمزد کارگران را افزایش دهد و میزان واقعی بدهی را کاهش دهد.
دلایل تورم
تورم ارزش پول را کاهش میدهد و کالاها را گرانتر میکند. معمولاً دلیل مشخصی برای تورم شناخته نمیشود؛ اما حداقل دو نظریه دربارهٔ علت آن پذیرفته شده است:
۱) افزایش قیمتها که بهعنوان «تورم ناشی از فشار هزینه» شناخته میشود یا میتوان گفت تورم از زمانی شروع میشود که افزایش هزینهها منجر به افزایش قیمت میشود.
۲) تورم ناشی از «تقاضا». این نوع تورم زمانی که توانایی مردم برای خرج کردن بالا است و تقاضا بیشتر از عرضه است، رخ میدهد.
چاپ پول یا افزایش نقدینگی، عموما دلیل ریشهای تورم است. افزایش پول در گردش میتواند باعث افزایش تقاضا برای یک کالا یا خدمات خاص شود که خود منجر به افزایش قیمتها میشود؛ زیرا عرضه دیگر پاسخگوی سطوح تقاضا نیست.
تورم با ما میماند
تورم در اقتصاد و سیاست کشورها اثر پروانهای دارد؛ یعنی یک اتفاق کوچک در یک سیستم آشوبزده مانند سیستم اقتصادی تورمزده ممکن است منجر به سلسله اتفاقهایی پیدرپی و تغییراتی گسترده شود. از این رو، وقتی تورم در کشوری اتفاق میافتد و بهصورت بیرویه رشد میکند، میتوان انتظار اتفاقات و داستانهای جالبی را از این پدیدهٔ شوم اقتصادی داشت. در نهایت، تورم حلشدنی نیست؛ چون میزان اندک آن برای رشد اقتصادی نیاز است. تورم باید در سطح مدیریت کشورها و طی سالها کنترل شود تا اثر آن بر زندگی مردم و اقتصاد کم باشد.
منبع