سرمایهگذاری در معنای مصطلح آن صرف کردن زمان، کار یا پول برای چیزی در جهت به دست آوردن سودی بلندمدت است؛ مانند یادگیری. ما تمام سالهای کودکی و نوجوانیمان را برای رسیدن به آیندهای درخشان با درسخواندن سرمایهگذاری کردهایم. پس یکی از جنبههای سرمایهگذاری چیزی است که ما در زمان حال صرف کرده یا بهنحوی از دست میدهیم. جنبۀ دیگر آن زمانی است که باید بر سرمایۀ ما بگذرد. هیچ سرمایهگذاریای در زمانی که شروع میشود، به سود نمیرسد. از سوی دیگر، سرمایهگذاری کردن موجب میشود پس از گذشت زمانی معین، ما به چیزی بیشتر یا ارزشمندتر از آنچه در ابتدا صرف کردهایم برسیم که سود ماست. مانند کشاورزی که دانهای میکارد و از آن مراقبت میکند، چندین ماه زمان صرف کرده و در نهایت، محصولش را که حاصل کار اوست، برداشت میکند.
میتوانیم سرمایهگذاری را این چنین هم تعریف کنیم: «سرمایهگذاری صرفنظر کردن از منافع امروز به امید بهدست آوردن منافع بیشتر در آینده است.» پس باید چیزی برای سرمایهگذاری و در کنارش صبر داشته باشیم تا بتوانیم از فرایند سرمایهگذاری به سود برسیم.
اگر بخواهیم کمی دقیقتر نگاه کنیم، سرمایهگذاری طبق آنچه وبسایت Investopedia تعریف کرده است، تبدیل پول به سرمایه یا تبدیل سرمایه به کار مثل تجارت، پروژه و بنگاه معاملاتی، با هدف کسب سود است. سود مهمترین بخش سرمایهگذاری است که به دو صورت درآمد یا رشد قیمت به سرمایهگذار برمیگردد.
سرمایهگذاری شکلهای مختلفی دارد. برای مثال بازارهای رایج سرمایهگذاری در ایران اینها هستند: بازار ارز، بازار مسکن، بازار سکهوطلا، سپردههای بانکی (کوتاهمدت و بلندمدت) و بورس اوراق بهادار. هر کدام از این بازارها به تناسب سودی که میدهند، تا اندازهای ریسک دارند. بهطور معمول اینطور است که هرچه سود کمتر باشد ریسک هم کمتر است و برای رسیدن به سودهای بیشتر اغلب ریسک بیشتری هم باید کرد. البته سرمایهگذاری فقط سرمایه و سود نیست.
وقتی کسی تازه وارد بازار کار میشود، پول نقد زیادی برای وارد شدن به بازار سرمایه ندارد. بدون سرمایهگذاری و با حقوق ماهانه هم بهسختی میتوان پیشرفت زیادی از نظر مالی کرد، پس چاره چیست؟ برمیگردیم به تعریف مصطلح سرمایهگذاری. همانطور که تمام دوران کودکی و نوجوانیمان را صرف یادگیری کردهایم، باید در بقیۀ سالهای زندگیمان هم مدتی را به یادگیری اختصاص دهیم، هم برای پیشرفت شغلی و کسب مهارتهای نو و هم برای آموختن اصول سرمایهگذاری و هوشمند شدن در امور مالی.
در دیگر مطالب سایت علف خرس، به تفصیل به سرمایهگذاری و سواد مالی پرداختهایم؛ آنچه در این مطلب میخواهیم بگوییم دربارۀ الهامبخشی است. تعداد کمی از آدمها بهاندازۀ صاحبان شرکتهای بزرگ سرمایه دارند و تعداد بسیار کمی ممکن است بعداً آنقدر ثروتمند شوند. با این حال، طرز فکر افرادی که ثروتمندترین آدمهای دنیا شناخته میشوند، قدمهای اولیۀ آنها در راه سرمایهگذاری و مسیری که طی کردهاند، میتواند برای همۀ انسانها الهامبخش باشد. لازم نیست تمام شرایط، شانسها و ثروت آنها را داشته باشیم تا مانند آنها در امور مالی رفتار کنیم، بلکه با ادامه دادن مسیر یادگیری، میتوانیم نکات آموزندۀ زندگیشان را در زندگی خودمان پیاده کنیم.
در این مطلب گفتوگویی با چهار نفر از سرمایهگذاران ابرشرکت اوراکل را میخوانیم که دربارۀ بهترین سرمایهگذاری عمرشان و پیشبینیشان از آینده صحبت کردهاند. اوراکل (Oracle) یک شرکت غول نرمافزاری آمریکایی است که در زمینۀ نرمافزار، سختافزارهای رایانهای و بسیاری دیگر از حوزههای کامپیوتری فعالیت میکند.
کارا گلدین، بنیانگذار و رئیس موسسه Hint، خالق شبکه «کارا»، یک منبع دیجیتالی برای کارآفرینان و مجری پادکست unstoppable (غیرقابل توقف)
«من برای شرکتی کار کردم که به کارمندان سهام میداد.»
«برای شرکتی کار کنید که به شما سهام بدهد، مانند کاری که من در اولین شرکت خودم 2Market و بعد از آن در AOL انجام دادم. از این دست موقعیتها بسیار است و همۀ آنها دیگر در سیلیکونولی نیستند. البته باید از اینکه آپشنهای سهام چه چیزهایی هستند آگاه باشید. اگر لازم است به کلاس آموزشی بروید. اگر شما را میترساند یا از آن اطلاعی ندارید، دربارهاش اطلاعات به دست بیاورید. این شانس را به کس دیگری ندهید.»
این فقط یکی از راههای شروع سرمایهگذاری است. ممکن است در ایران به این گستردگی که خانم گلدین میگوید نباشد؛ اما همیشه فرصتهایی هست که ما ناآگاهانه از کنارش میگذریم. البته، بعضی از شرکتهای بزرگ در ایران به کارمندان حرفهایشان چنین پیشنهادی میدهند و برای تازهکاران هم شرکتهای نوپا و استارتاپها پیشنهاد مشارکت در سهام را میدهند. داشتن اطلاعات از اوضاع اقتصادی، شرایط کاری شرکتهای مختلف و چیزهایی از این قبیل کمک میکند تا ما بهتر عمل کنیم. برای همین، خواندن روزنامهها، هفتهنامهها و نشریههای اینترنتی تخصصی و در جریان اخبار بودن، گفتوگو با مردم و برقراری ارتباط و شبکهسازی اهمیت پیدا میکند. میتوانید در سمینارها و گردهماییهای مرتبط شرکت کنید و کاری کنید تا دیگران شما و تواناییهایتان را بشناسند.
تامارا ملون، یکی از بنیانگذاران برند لوکس کفش «تامارا ملون» و وکیل حقوق برابر و قدرت زنان
«بهترین سرمایهگذاری زندگیام یک میلیون دلاری بود که از پدرم قرض کردم و روی Jimmy Choo (طراح کفش مشهور مالزیایی و سهامدار برند تامارا ملون) سرمایهگذاری کردم. این تنها سرمایهای بود که روی این شرکت گذاشته شده بود که به هشتصدوپنجاه میلیون دلار رسید. بازگشت سود خیلی خوبی بود. من در سال 2004 توانستم قرضم را به پدرم پرداخت کنم. او اهل خطر کردن بود و ریسک خیلی خوبی کرد.»
تامارا ملون ادیتور مجلۀ ووگ بوده و مدتی پیش از تأسیس برند کفش دستدوزش با همکاری جیمی چو، با اعتیاد دستوپنجه نرم میکرد. همانطور که گفتیم سرمایهگذاری فقط نباید روی چیزهایی مثل ملک و طلا باشد. گاهی اوقات سرمایهگذاری روی یک استعداد و فکر ناب بسیار سودبخشتر و مطمئنتر است؛ همان کاری که سرمایهداران خیلی بزرگ انجام میدهند. بسیاری از شرکتهای بزرگ فناوری مثل اپل و مایکروسافت هم با ریسک صاحبان سرمایهای که اولین حمایت را کردهاند، جان گرفته و رشد کردهاند. در ایران هم در سالهای اخیر، استارتاپهای زیادی به همین روش، شکل گرفته و رشد کردهاند.
همچنین میتوان شرکتهای مستعدی را که دچار مشکل شدهاند، شناسایی کرد و خرید و با کمک افراد حرفهای ساختارشان را اصلاح کرد و به موفقیت رسید.
البته اگر در مقیاس کوچکتری نگاه کنیم، لزومی ندارد که حتماً برترین استعداد طراحی کفش جهان را پیدا کرده و یک میلیون دلار قرض کنیم تا به کمک او کسبوکارمان را راه بیندازیم. بهتناسب موقعیت خودمان، میتوانیم بهترین استعداد سودآورمان را شناسایی کرده و روی مهارت خودمان سرمایهگذاری کنیم. مثلاً اگر سوغاتی شهرمان گیوه است، طراحی و دوخت گیوهها در رنگها و طرحهای نو آن را به محصولی جذاب در بازار شهرهای بزرگ یا حتی کشورهای دیگر تبدیل میکند. اینجا باز هم شناخت و داشتن اطلاعات بهکار میآید، شناخت تواناییها و استعدادها، شناخت بازار و پیشبینی صحیح آینده.
بهتناسب موقعیت خودتان، میتوانید استعدادهای خود را شناسایی کرده و روی مهارتهایتان سرمایهگذاری کنید. شناخت تواناییها و استعدادهایتان، شناخت بازار و پیشبینی صحیح آینده در هر سرمایه گذاری به کارتان میآید و ریسک کارتان را کم می کند.
رابرت مارتینز، بنیانگذار و رییس Rockstar Capital، مجری پادکست The Apartment Rockstar
«من یک تجارت ملک راه انداختم.»
«در سال 2011، یک پروژۀ 125 واحدی را خریدم که در 10 سال گذشته دوبار توقیف شده بود. این ملک در سال 1974 ساخته شده بود و بهخاطر غفلت صاحبانش صدمات زیادی دیده بود. ما 1.25 میلیون دلار صرف بازسازی آن کردیم: سیستم گرمایشی و سقف جدید، چراغهای الایدی، بالا بردن ضریب ایمنی قسمتهای حساس و کارهایی از این قبیل.
با این کارها، توانستیم مستأجرانی را با توان مالی بالاتری جذب کنیم. ما این ملک را 1.9 میلیون دلار، یا به ازای هر واحد 15.500 دلار خریدیم. امروز این ملک 11 میلیون دلار، یا 88 هزار دلار به ازای هر واحد ارزش دارد. ما به سودی خیرهکننده دست یافتیم.»
سرمایهگذاری در ملک، همانطور که گفتیم یکی از روشهای مرسوم سرمایهگذاری در ایران است؛ اما فقط کسانی در آن موفق میشوند که دانش کافی را داشته باشند. مثلاً ملکی را در دورۀ رکود قیمت ملک خریده، صبر کنند تا ملک رشد کند و آن را با قیمت بیشتر، حتی بدون بازسازی بفروشند و سود کنند. یا خانهای را بازسازی کرده و به بهای بالاتری اجاره دهند یا بفروشند. این دانش با تجربه و مشورت بهدست میآید و احتمالاً در هیچ کتابی پیدا نمیشود.
جیمز دیلی، از بنیانگذاران Daily Law Group که به مشتریان معروف خود در زمینه شکایت از کلاهبرداری، بحران مدیریت، و نزاع تجاری و خانوادگی کمک میکند
«من بر تکنولوژی و حبابهای معاملاتی مسلط شدم.»
«بهترین سرمایهگذاری من همیشه روی سهامهایی بوده حبابگونه رشد میکنند. روز آخر یکی از کلاسهایم در سال 1989، استاد حقوق من یک توصیه کرد. او به ما گفت: «گوش کنید! کامپیوترها!» ای کاش من همان موقع که تکنولوژی در ماشین فکس خلاصه میشد و مایکروسافت چند سال بعدش ویندوز 95 را ارائه داد، به این توصیه گوش میکردم. در سال 1992، بالأخره 200 دلار در مایکروسافت سرمایهگذاری کردم و 100 سهم به قیمت هر سهم 2.39 دلار خریدم.
من سالها آن سهمها را نگه داشتم و توانستم بر اولین حباب سهام سوار شده و بهموقع پیاده شوم (بفروشم). در سال 1999، سهامم را برای خرید خانۀ اولم فروختم. سرمایهام بهصورت 2400 سهم و هر سهم تقریباً 81.600 دلار بازگشت. چند ماه بعد، حباب تکنولوژی ترکید، یعنی سهام شرکتهای تکنولوژی (حبابِ داتکام) با شدت سقوط کرد.
پیش از آن من به حبابی دیگر علاقهمند شده بودم: بنگاههای معاملاتی کالیفرنیا. در سال 2000، من یک خانۀ سهخوابه در ساحل نیوپرت به قیمت 865 هزار دلار با 10 درصد تخفیف خریدم. هزینۀ رهن خانهام 692 هزار دلار بود و وامی 88.500 دلاری برای تعمیر کف و حیاطخلوت گرفتم. من در پنج قسط پول را بازگرداندم. از این وام چندین بار استفاده کردم و هر بار وامم بهرۀ کمتری داشت. در سال 2006، آن خانه را بهقیمت 1.8 میلیون دلار فروختم و سودی میلیوندلاری کردم.
امروز من تنها یک چیز برای گفتن درمورد سرمایهگذاری دارم: "توجه میکنید؟ هوش مصنوعی."»
ابتدا بگذارید منظور آقای دیلی از حباب را بررسی کنیم. هر وقت ارزش سهام یک شرکت در بازار بورس از مقداری که واقعاً میارزد، بیشتر شود، دچار حباب شده است و این حباب دیر یا زود میترکد. نکتهای که موجب شده او از سرمایهگذاری در حبابها خشنود باشد، شناسایی زمان مناسب فروش سهامش پیش از ترکیدن حبابهاست.
در داستانی که او تعریف کرد، دو نکته حائز اهمیت است: یکی استفاده از توصیۀ کسی که میتواند آینده را بهدرستی پیشبینی کند، در واقع، مشورت و یکی داشتن دانش دربارۀ کاری که انجام میدهیم. بازار سهام بیشتر از دیگر بازارها به دانش تخصصی و یادگیری نیاز دارد، پس اگر به آن بهعنوان یک گزینۀ سرمایهگذاری نگاه میکنید، هرگز آموزش را فراموش نکنید.
نکتهای که در داستان همۀ این سرمایهگذاران مشترک بود، دانش و هوش در حوزۀ مسائل مالی است. درست است که شانس و شرایط محل زندگی در موفقیت این افراد مؤثر بوده است؛ ولی اگر آنها هوش و دانش کافی نداشتند، نمیتوانستند از این فرصتها درست استفاده کنند. در هر حوزهای که میخواهید وارد شوید، دانش کافی را بهدست آورید و از الگوهای بزرگ نه برای تقلید بلکه برای الهامبخشی، استفاده کنید.
داشتن اطلاعات کافی از شرایط اقتصادی، کمک میکند بهتر عمل کنیم. اینجاست که در جریان اخبار بودن، گفتوگو با مردم و برقراری ارتباط و شبکهسازی با افراد موفق اهمیت زیادی پیدا میکند.